جدول جو
جدول جو

معنی قاعد

قاعد((عِ))
نشسته، کسی که از رفتن به جنگ خودداری کرده، زنی که دیگر حیض نشود
تصویری از قاعد
تصویر قاعد
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با قاعد

قاعد

قاعد
نشیننده، نشسته، زنی که از شوهر و فرزند بازمانده و بچه نیاورد
قاعد
فرهنگ فارسی عمید