جدول جو
جدول جو

معنی قاجاریه - جستجوی لغت در جدول جو

قاجاریه
(ی یَ / یِ)
طائفۀ قاجاریه، یکی از طوائف ترک که در قرن هفتم هجری هنگام حملۀ چنگیز از مرکز آسیا به جانب مغرب انتقال یافت، طائفۀ قاجار بود که رفته رفته از سراسر خاک ایران گذشته در مرز شام مسکن گزید. در یورش هفت سالۀ امیر تیمور گورگان قبائل قاجار از شام به سمت مشرق بازآمده در حوالی گنجه و ایروان اقامت نمودند. یکی از هفت طائفه که دستیار شاه اسماعیل صفوی بودند و به نام قزل باش معروف شدند طائفۀ قاجار بود. در عهد شاهان صفوی رؤسای ایل قاجار مکرر دارای حکومت و مأمور به سفارت شدند. در زمان شاه عباس بزرگ این طائفه نیروئی به دست آورده و به قبائل چندی تقسیم گردیدند. شاه عباس از افزایش عده این طائفه استفاده کرده، آنان را مأمور حفظ مرزهای مهم کشور نمود. قسمت عمده آنان را در ولایت گرگان برای دفع ترکتازهای ترکمن ها مقیم ساخت و نگاهداری قلعۀ مبارک آباد و ساحل گرگان را که از بناهای نظامی شاه طهماسب اول بود و امروز به آق قلعه معروف است به آنان سپرد. این شعبه از ایل قاجار اهمیت و شهرت بیشتری یافته، دردو جانب رود گرگان چراگاههائی را بخود تخصیص دادند. آنان که در جانب بالای رودخانه قرار داشتند به یوخاری باش (بالای سر) و آنانکه در جانب پائین رود یورت گرفتند به اشاقه باش (پائین سر) معروف گشتند. میان این دو دسته رقابت و خصومت افتاد و به غارت یکدیگر مکرر مبادرت جستند و به سال 1140 هجری قمری به دنبال همین زدو خوردها اطراف مبارک آباد (آق قلعه) را ترک گفته به استرآباد آمدند. یکی از رؤسای این طائفه فتحعلی خان پسر شاهقلیخان بود که در زمان شاه طهماسب دوم به دعوت آن شاه همراه او به خراسان رفت و به امر نادرشاه مقتول و در خواجه ربیع مدفون گشت. فتحعلی خان از تیره اشاقه باش بود. نادر برای استیصال قوم او یوخاری باشها را برکشید و محمد حسین خان رئیس آنان را حکومت گرگان داد. محمد حسنخان فرزند فتحعلی خان که هنگام قتل پدر بیش از دوازده سال نداشت در سراسر ایام نادر از گرگان فراری و در میان ایلات ترکمن متواری میزیست، گاهی هم به گرگان و استرآباد حمله میکرد. در یکی از حملات وی به شهر استرآباد پسر او آغامحمدخان بدست لشکریان نادر گرفتار شد و جزو اسیران به خراسان اعزام گردید. عادل شاه آغامحمدخان را مقطوع النسل کرد، ولی چیزی نگذشت که آغامحمدخان از زندان رهائی یافته به استرآباد رفت و به پدر خود که در این وقت بر این ولایت استیلاء یافته بود و دعوی سلطنت میکرد پیوست. محمد حسنخان در جنگ با کریمخان کشته شد و آغامحمدخان را که در این وقت هفده سال داشت به امر کریمخان به شیراز بردند. روز فوت کریمخان آغامحمدخان بیرون شهر شیراز به شکار مشغول بود. همین که عمه اش او را از مرگ وکیل آگاه ساخت او عمداً باز شکاری را که در دست داشت رها کردو به بهانۀ جستجوی آن به مکانی که قبلاً سواران و اسبان ورزیده آماده کرده بودند برفت و به شتاب خود رابه تهران رسانید و خود را پادشاه خواند (1193 هجری قمری) و بدین ترتیب سلطنت قاجاریه رسماً تأسیس گشت.
جدول اسامی پادشاهان قاجار و تاریخ
سلطنت و وفات آنان
محمد حسنخان
سرسلسله. 1- آقامحمدخان. سلطنت 1193-1211
عمر او 56 سال و قبرش در نجف است.
2- فتحعلی شاه سلطنت 1212-1250 عمر 64 سال و
چهار ماه و قبرش در قم است.
3- محمدشاه 1250-1264 مدت عمر 41 سال و
11 ماه و قبرش در قم است.
4- ناصرالدین شاه از 1264-1314 مدت عمر67
سال مدفن در حضرت عبدالعظیم.
5- مظفرالدین شاه 1314-1324 مدت عمر 55 سال
مدفن کربلا.
6- محمدعلی شاه 1324-1326 مدفن کربلا.
7- احمدشاه 1326-1344 مدفن کربلا.
رجوع به ذیل هریک از این اسامی شود.
وضع سیاسی ایران در عهد قاجاریه. در دوران قاجاریه ایران با تمدن غرب آشنا شد و با کشورهای غربی رابطه پیدا کرد. هرچند که در فاصله بین انقراض دولت صفویه و قاجاریه دولت ایران با ممالک اروپائی روابط مختصری داشت، ولی معاهده های بین ایران و ممالک اروپائی در دوران قاجاریه منعقد شد، از جمله: 1- معاهدۀ فین کن اشتاین بین ایران و فرانسه که در زمان فتحعلی شاه و ناپلئون بسته شده است. 2- عهدنامۀ ایران و انگلیس در زمان فتحعلیشاه که به سال 1229 درتهران به امضاء رسید. 3 و4- دو عهدنامۀ گلستان و ترکمن چای با روسیه. دولت روسیه که از دیرباز چشم طمعبه بلاد آباد قفقازیه دوخته بود در زمان فتحعلیشاه اوضاع ایران را دچار اغتشاش دید، موقع را مغتنم شمرده به ایران سپاه فرستاد. جنگهای بین ایران و روسیه شامل دو دوره است. در تمام این مدت عباس میرزا با کمال رشادت از سرحدهای مملکت دفاع کرد، اما بر اثر سستی فتحعلیشاه دولت ایران شکست خورد. پس از خاتمۀ دورۀ اول این محاربات عهدنامۀ گلستان به سال 1228 هجری قمری منعقد شد. به موجب این عهدنامه، ایران از ولایات قره باغ و گنجه و خانات و شیروان و قپه و دربند و باکو و داغستان و گرجستان چشم پوشید. جنگهای دوم منجر به عهدنامۀ ترکمن چای به سال 1243 گردید و دولت روسیه علاوه بر آنچه در عهدنامۀ گلستان ذکر شد، ایروان و نخجوان و دشت مغان را به دست آورد و مجرای رود ارس، سرحد دولتین شد و اتباع روسیه از تابعیت قوانین حقوقی و جزائی ایران معاف گردیدند و کشتی رانی در دریای خزربه دولت مزبور انحصار یافت و پنج میلیون تومان غرامت گرفت. روسها با انعقاد این عهدنامه و تصرف قفقازیه به سختی با انگلیس ها بر سر سیاست خود در ایران بنای رقابت را گذاشتند و این رقابت در زمان ناصرالدین شاه که به دستیاری روسها در تهران تاجگذاری کرد شدت یافت و در اواخر سلطنت وی دولتین روس و انگلیس رسماً درکارهای اداری مملکت دخالت کردند و در دورۀ مظفرالدین شاه با دادن قروضی به ایران امتیازاتی در شمال و جنوب بدست آوردند.
وضع اجتماعی ایران. اقدامات مفیدی که در دوران قاجاریه به عمل آمد بیشتر در دورۀ ناصرالدین شاه و به دست میرزا تقی خان امیرکبیر بود، از آن جمله است اصلاح امور مالی، اصلاح نظام، تأسیس مدرسه دارالفنون و استخدام معلمین اروپائی برای تدریس و اعزام محصل به اروپا برای تحصیل صنایع مختلف و تأسیس روزنامه و ترجمه و انتشار کتب خارجی و توسعۀ صنایع و ایجاد کارخانه ها و تأسیس پستخانه. امیرکبیر در سال 1267 هجری قمری در کلیۀ شهرهای معتبر کشور چاپارخانه تأسیس کرد و اولین خط تلگراف در زمان ناصرالدین شاه احداث شد و به تدریج تکمیل گردید، و ضرابخانه که تا آن زمان وضع مطلوبی نداشت اصلاح گشت. تا پیش از ناصرالدین شاه هریک از شهرهای عمده ایران ضراب خانه جداگانه ای داشت و به همین جهت در نقش و عیار سکه های نواحی مختلف اختلافاتی پدید می آمد. ناصرالدین شاه آلات و ادوات ضرابخانه ای را از اروپا آورد و ادارۀ ضرابخانه را تأسیس نمود. در زمان فتحعلیشاه اولین مطبعه در تبریز دائر گردید. در دوران قاجاریه بسیاری از آداب و مراسم اروپائی در ایران انتشار یافت. این آداب از عهد فتحعلی شاه و محمدشاه در این سرزمین منتشر شد و در دورۀ ناصرالدین شاه وسعت و گسترش پیدا کرد. تغییر کلاه و لباس معمول گردید. اغذیۀ فرنگی و شرب چای و توسعۀ زراعت توتون و تهیۀ تریاک و کشت سیب زمینی و بعضی نباتات و گلها از آثار این دوره است.
نهضت ادبی ایران در عصر قاجاریه. از اواخر دورۀ زندیه در ادبیات ایران نهضتی پیدا شد و شیوۀ دورۀ مغول و سبک هندی رو به زوال نهاد و شعرا و نویسندگان به تتبع آثار متقدمین برخاستند و مضامین تودرتو و مکرر و عبارات متکلف به تدریج کمتر شد و سخنورانی در نظم و نثر، فارسی متین و سالمی بوجود آوردند، و سخن پردازانی مانند نشاط و قاآنی و قائم مقام و امثال و اقران آنان آثار گذشتگان را احیاء نمودند. در دورۀ قاجاریه کتب تاریخی و علمی فراوان تألیف شد و آثار بزرگ مانند تکملۀ روضه الصفا و ناسخ التواریخ و نامۀ دانشوران و مجمع الفصحاء و امثال آنها بوجود آمد. روابط زبانی و ادبی بین ایران و فرنگستان عمده در این دوره شروع نمود و کتب و رسائلی در علوم و ادبیات و قصص و روایات مانند داستان تلماک از فرانسه به فارسی ترجمه شد و نیز دخول کلمات فرانسه و روسی به زبان فارسی در این عهد آغاز گردید. در نتیجۀ این نهضت نوین، افکار، جریانی نو گرفت و شعرا بیشتر به متقدمین مانند فردوسی و عنصری و فرخی و منوچهری و خاقانی و انوری پرداخته و شیوۀ سخن و طرز بیان وسنخ مضامین آنها را احیاء کردند و به تأثیر این نهضت شمارۀ بسیار از شعرا و نویسندگان از قصیده گو و غزل سرا که توان گفت بیش از صد تن بودند در دورۀ قاجار ظهور کرده و در نظم و نثر شیوۀ گویندگان قبل از مغول را پیروی نمودند. (از تاریخ ادبیات ایران تألیف شفق چ 1321 ص 344 و 345 و 352 و 353) (ترجمه طبقات سلاطین اسلام تألیف لین پول ص 232 و 233 و 234) (تاریخ تمدن جدید)
لغت نامه دهخدا
قاجاریه
قاجار، قاجاریان
تصویری از قاجاریه
تصویر قاجاریه
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اجاری
تصویر اجاری
اجاره ای، اجاره شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قاجاری
تصویر قاجاری
مربوط به قاجار مثلاً دورۀ قاجاری
فرهنگ فارسی عمید
طایفه ای از ترکمانان که خاندان سلطنتی قاجاریه از آن طایفه بوده اند
فرهنگ فارسی عمید
ملک یا مالی را به مدت معینی در اختیار کسی گذاشتن در برابر دریافت بهای تعیین شده، بهای تعیین شده در برابر استفاده از ملک یا مال که به صاحب آن پرداخت می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جاریه
تصویر جاریه
جاری، جمع جواری، کنیز کوچک، کنیزک، جمع جواری، کشتی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قادریه
تصویر قادریه
سلسله ای از صوفیه، منسوب به عبدالقادر گیلانی
فرهنگ فارسی عمید
(اِجْ جا صی یَ)
آش آلو. آلوبا
لغت نامه دهخدا
(نَجْ جا ری یَ)
یکی از شش فرقۀ مجبره. (بیان الادیان). نام فرقه ای بزرگ از فرق اسلامیه است. اینان اصحاب محمد بن حسین نجارند و در خلق افعال با اهل سنت موافقند و گویند استطاعت با فعل توأم است و بنده فعلش کسبی است، در صفات وجودیه و همچنین حدوث کلام اﷲ و نفی رؤیت با معتزله موافقت دارند و آنان سه فرقه اند:برغوثیه و زعفرانیه و مستدرکه. (از شرح مواقف) (از تعریفات). و این سه فرقه در اصول با هم چندان اختلافی ندارند. (از ملل و نحل شهرستانی). و نیز رجوع به تاریخ مذاهب اسلام ص 214 و الفرق بین الفرق ص 197 شود
لغت نامه دهخدا
اسم حرشف بستانی است و آن کنگر است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(قُ ری یَ)
مار. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) : حیه قطاریه، تأوی الی قطرجبل. (اقرب الموارد از لسان). رجوع به قطاری شود
لغت نامه دهخدا
(قُ یَ)
آنچه در کندر یافت شود، و گاه بر پوست محلب اطلاق گردد. (از تذکرۀ ضریر انطاکی). رجوع به قشارکندر شود
لغت نامه دهخدا
(قُ ری یَ)
شتر کلان سال، بقیۀ طاقت، مرد کلان جثۀ خشمناک بسیارنوش کوتاه قامت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اَ یَ)
این کلمه به معنی آسیب دیده و زیان زده در اجناس از کلمه فرانسۀ (آواریه) گرفته شده است و امروز در بازار و در محاکم تجارتی ایران متداول است. (از یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(دِ ری یَ)
نام یکی از طریقه های تصوف است که به نام عبدالقادر جیلانی (گیلانی) تسمیه شده است. اساس این فرقه: عبدالقادر جیلانی (متوفی به سال 561 هجری قمری / 1166 میلادی). رئیس مدرسه ای از مدارس مذهب حنبلی و مؤسس رباطی در بغداد بوده است. خطبه های او که در ’الفتح الربانی’ گرد آمده گاه در مدرسه و گاه در رباط ایراد شده. این دو مؤسسۀ مهم در زمان ابن اثیر وجود داشته و یاقوت (در ارشاد الاریب V، 274) ازکتابهائی نام میبرد که به این مدرسه به موجب وصیت شخصی (متوفی به سال 572) اهداء شد. این دو مؤسسه ظاهراً در غارت بغداد به سال (656 هجری قمری / 1258 میلادی) از بین رفتند و تا این عهد ریاست آنها در خانوادۀ عبدالقادر باقی مانده و تعداد افراد این خاندان بسیار قابل توجه است. در ’بهجه الاسرار’ که فهرست کامل جانشینان عبدالقادر در آن آمده منقول است که بعد از عبدالقادر جانشین وی در مدرسه، پسرش عبدالوهاب (552- 593 هجری قمری / 1157- 1196 میلادی). و بعد از او به پسرش عبدالسلام (متوفی 611 هجری قمری / 1214 میلادی) رسید و پسر دیگر عبدالوهاب زاهد مشهوری است به نام عبدالرزاق (528- 603 هجری قمری / 1134- 1206 میلادی). بعضی از افراد این خانواده در غارت بغداد ناپدید شدند، همانطور که دو مؤسسه مزبور نیز در این غارت از بین رفت. در ’بهجه’ فهرست مفصلی از اسامی کسانی که به مقامات مختلف رسیده بودند و خرقه از عبدالقادر گرفته بودند نقل شده. دو تن بین آنان هفت ساله و دیگری یک ساله است. آنان خود را منتسب به عبدالقادر میدانستند و میتوانستند به نام او به دیگری خرقه دهند از اینجا ایشان میخواستند نشان دهند که مرید باید عبدالقادر را شیخ و رئیس روحانی تلقی کند. به نظر میرسد که در زمان حیات عبدالقادر عده ای برای طریقت وی تبلیغ کرده باشند. شخصی به نام علی بن حداد در یمن گروهی را بدین مسلک در آورد، و دیگری به نام محمد البطائحی ساکن بعلبک عده ای رادر سوریه وارد فرقه کرد، دیگری به نام تقی الدین محمد الیونینی که او هم از مردم بعلبک بود، و شخصی به نام محمد بن عبدالصمد در مصر خود را پیرو عبدالقادر و سالک طریقت او معرفی میکردند. (بهجه، ص 109، 110). نخستین بار زاویه یا خانقاه قادریه در خارج عراق بنا شد. گویند که طریقۀ قادری در فاس توسط اعقاب دو فرزند عبدالقادر، ابراهیم (متوفی به سال 592 هجری قمری / 1196 میلادی در واسط) و عبدالعزیز (متوفی در جیال، دهی درسنجر) رواج یافت. آنان به اسپانیا رفتند و اندکی پیش از سقوط غرناطه (897 هجری قمری / 1492 میلادی) اخلاف ایشان به مراکش پناه بردند. ’خلوه’ عبدالقادر در فاس نخستین بار در سال 1164 هجری قمری / 1692 میلادی ذکر شده (الدرالسنی XI، ص 319). طریقۀ مذکور در آسیای صغیر و قسطنطنیه توسط اسماعیل رومی، مؤسس خانقاه توپخانه، که به نام قادری خانه نامیده میشود، وارد شد. وی (متوفی به سال 1041 هجری قمری / 1631 میلادی) ، که به نام پیر ثانی خوانده میشود در حدود چهل تکیه در این نواحی بنا کرد. (قاموس الاعلام ترکی). صالح بن مهدی در عالم الشامخ (ص 381) از رباطی متعلق به قادریه در حدود 1180 هجری قمری / 1669- 1670 میلادی) در مکه نقل میکند. در آئین اکبری طریقۀ قادریه بسیار محترم معرفی شده ولی در فهرست فرق صوفیۀ هندی که در مآثر کرام (1752 میلادی) آمده، قادریه مذکور نیست، ولی نام خود عبدالقادر یاد شده. فرقۀ مذکور در همه ممالک اسلامی انتشار یافته و هنوز کمابیش در ممالک مختلف اسلامی پیروان آنان دیده میشوند. (رجوع به دائره المعارف اسلام: قادریه شود)
لغت نامه دهخدا
(حِ ری یَ)
ام العلاء بنت یوسف اندلسیه است
لغت نامه دهخدا
(قَسَ)
شهری است بزرگ در بلاد روم که پایتخت سلجوقیان روم فرزندان قلیچ ارسلان بوده و در آنجا محلی است که گویند زندان محمد بن حنفیه بن علی بن ابیطالب بوده است. مسجدجامع ابومحمد بطال نیز در آنجاست، حمام معروفی دارد که گویند بلیناس حکیم آن را برای قیصر ساخته و با یک شمع گرم میشده است. طول آن 67 درجه و 20 دقیقه و عرض آن 41 درجه و 50 دقیقه و در انتهای اقلیم پنجم قرار دارد. صاحب زیج گوید طول آن 57/5 درجه و عرض آن 3314 درجه است. (از معجم البلدان). رجوع به قیصریه شود
لغت نامه دهخدا
(حِ ری یَ)
تأنیث حجاری. زن منسوب بوادی الحجارۀ اندلس
لغت نامه دهخدا
(ری یَ)
ده کوچکی است از دهستان تخت جلگه بخش فدیشه شهرستان بیرجند. واقع در 14هزارگزی شمال فدیشه. هوای آن معتدل و دارای 7 تن سکنه میباشد. آب آنجا از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات، و شغل اهالی زراعت وراه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نجاریه
تصویر نجاریه
پیروان حسین بن محمد نجار از خرد گرایان (معتزله) ری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قناریه
تصویر قناریه
اسپانیایی تازی گشته از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قطاریه
تصویر قطاریه
مار سیاه، اژدر مار، مار زهرپاش
فرهنگ لغت هوشیار
آردینه انگلبینی نوعی حلوا که با انگبین سازند و حلوا پزان گاه در ساختن آن غش و بجای انگبین قند داخل کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قادریه
تصویر قادریه
پیروان عبد القادر گیلانی که بیشینه آنان در کردستان زندگی می کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجاری
تصویر اجاری
منسوب به اجاره اجاره یی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجاره
تصویر اجاره
پاداش عمل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاجاری
تصویر قاجاری
منسوب به قاجار از ایل قاجار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جاریه
تصویر جاریه
دختر کوچک، کنیزک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاریه
تصویر قاریه
سر نیزه، دم شمشیر، مرغ باران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جاریه
تصویر جاریه
((یَ یا یِ))
مؤنث جاری، کنیز، کشتی، آفتاب، آب روان، سنن، عادات و رسوم رایج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اجاره
تصویر اجاره
((اِ رِ))
پناه دادن، به فریاد رسیدن، به مزد گرفتن، کرایه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اجاره
تصویر اجاره
کرایه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قاجاریان
تصویر قاجاریان
قاجاریه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قاجار
تصویر قاجار
قاجاریه
فرهنگ واژه فارسی سره