جدول جو
جدول جو

معنی قاجار

قاجار
طایفه ای از ترکمانان که خاندان سلطنتی قاجاریه از آن طایفه بوده اند
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با قاجار

قاجار

قاجار
تندسیر، (تاریخ ایران برای دبیرستانها تألیف رشید یاسمی چ فردوسی ص 195)
لغت نامه دهخدا

قاجار

قاجار
دهی است جزو دهستان قشلاقات افشار بخش قیدار شهرستان زنجان، در 45هزارگزی جنوب باختری قیدار و 33هزارگزی راه مالرو عمومی واقع و سرزمین آن کوهستانی و هوای آن سردسیر است، 103 تن سکنه دارد، آب آن از چشمه و محصولات آن غلات و شغل اهالی زراعت است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
نام محله ای است در لیتکوه آمل، (مازندران و استرآباد رابینو چ بنگاه ترجمه ص 153)
لغت نامه دهخدا

قاجار

قاجار
نام ایلی است از ترک ساکن ایران که در عصر صفوی از هواخواهان صفویه بوده و برای شاهان صفویه جنگ میکردند و در قرن سیزدهم هجری خان ایشان آقامحمدخان به سلطنت ایران رسید، (فرهنگ نظام ج 4 ص 88)، رابینو مینویسد: مادام شیل در سفرنامۀ خود که به سال 1856 میلادی در لندن چاپ شده است عده ایل قاجار را در مازندران دوهزار خانوار تخمین زده ولی حالا عده آنها بسیار کمتر است، رجوع به فهرست ترجمه سفرنامه رابینو چ بنگاه نشر کتاب و رجوع به قاجاریه شود
لغت نامه دهخدا

کاجار

کاجار
آلات و ادوات و اشیا ضروری (خانه و غیره) : (در طلب آنچه نیاید بدست زیر و زبر کردی کاچار خویش) (ناصر خسرو 212)
کاجار
فرهنگ لغت هوشیار

واجار

واجار
بازار سوق: (گفت در این واجار بازار یست که آنرا بازار جوانمردان گویند)
واجار
فرهنگ لغت هوشیار