جدول جو
جدول جو

معنی قاجار - جستجوی لغت در جدول جو

قاجار
طایفه ای از ترکمانان که خاندان سلطنتی قاجاریه از آن طایفه بوده اند
فرهنگ فارسی عمید
قاجار
نام ایلی است از ترک ساکن ایران که در عصر صفوی از هواخواهان صفویه بوده و برای شاهان صفویه جنگ میکردند و در قرن سیزدهم هجری خان ایشان آقامحمدخان به سلطنت ایران رسید، (فرهنگ نظام ج 4 ص 88)، رابینو مینویسد: مادام شیل در سفرنامۀ خود که به سال 1856 میلادی در لندن چاپ شده است عده ایل قاجار را در مازندران دوهزار خانوار تخمین زده ولی حالا عده آنها بسیار کمتر است، رجوع به فهرست ترجمه سفرنامه رابینو چ بنگاه نشر کتاب و رجوع به قاجاریه شود
لغت نامه دهخدا
قاجار
دهی است جزو دهستان قشلاقات افشار بخش قیدار شهرستان زنجان، در 45هزارگزی جنوب باختری قیدار و 33هزارگزی راه مالرو عمومی واقع و سرزمین آن کوهستانی و هوای آن سردسیر است، 103 تن سکنه دارد، آب آن از چشمه و محصولات آن غلات و شغل اهالی زراعت است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
نام محله ای است در لیتکوه آمل، (مازندران و استرآباد رابینو چ بنگاه ترجمه ص 153)
لغت نامه دهخدا
قاجار
تندسیر، (تاریخ ایران برای دبیرستانها تألیف رشید یاسمی چ فردوسی ص 195)
لغت نامه دهخدا
قاجار
قاجاریه
تصویری از قاجار
تصویر قاجار
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از واجار
تصویر واجار
بازار، سوق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قاجاری
تصویر قاجاری
مربوط به قاجار مثلاً دورۀ قاجاری
فرهنگ فارسی عمید
(یِ)
عبدالله میرزا پسر فتح علیشاه قاجار در سال 1211 هجری قمری متولد شد و در زمان پدر بولایت خمسه و زنجان رسید و چند سالی در آنجا بود و پس از درگذشت فتح علیشاه تا پایان زندگی (سال 1270) در خدمت محمدشاه بود. شعر فارسی میسرود و دیوانش 5000 بیت دارد که شامل قصاید و غزلیات است و در ایران بچاپ رسیده و همچنین کتابی در مراثی دارد که آنهم در ایران بچاپ رسیده است. (الذریعه الی تصانیف الشیعه ج 9 بخش 1 ص 312). و نیز رجوع به مجمع الفصحاء ج 1 ص 27 شود
لغت نامه دهخدا
(اِجْ جا)
بام خانه. انجار. ج، اجاجیر، اجاجره. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(حِ مَ تِ)
همایون میرزا شاعر دورۀ ناصرالدین شاه. مثنوی ’یوسف و زلیخا’ و ’گلشن محمود’ و ’سفینه’ از آن اوست. (ذریعه ج 9 ص 256 از مجمع الفصحاء ج 1 ص 22) (دانشمندان آذربایجان ص 175)
لغت نامه دهخدا
تخلص فتحعلیشاه قاجار بوده است و بیت زیر از جمله اشعاری است که او برای باغ دلگشا ساخته و در آنجا خود را به این نام تخلص کرده است:
دلگشایی یار زندان بلاست
هر کجا یار است آنجا دلگشاست،
(قاموس الاعلام ترکی ج 3)،
در مجمعالفصحاء ج 1 ص 23 این نام بصورت صاحبقران قاجار قوینلو ضبط شده است و در آن جا پس از شرح مفصلی از زندگانی وی نمونه هائی از اشعار او آمده است، براون آرد: هدایت تجدید حیات ادبی و بهبودی و سلامت ذوق شعری را از تشویق فتحعلیشاه دانسته است و نویسد خود او هم بتخلص ’خاقان’ اشعار میسرود و عده کثیری از شعراء را در دربار گرد آورد، (از تاریخ ادبیات ایران تألیف پرفسور ادوارد براون ترجمه رشید یاسمی ص 192)، رجوع به فتحعلی شاه شود
لغت نامه دهخدا
(اِ وِ یِ)
از شاعران قرن سیزدهم بود. برای اطلاع از شرح احوال و آثارش به نگارستان دارا تألیف عبدالرزاق دنبلی و انجمن خاقان تألیف محمد گروسی و تذکرۀ دلگشا تألیف میرزا علی اکبر نواب و تذکرۀ ممیزو تذکرۀ محمد شاهی تألیف بهمن میرزا قاجار رجوع شود. (از فرهنگ سخنوران)
لغت نامه دهخدا
(اِ قُ نِ)
حاکم استرآباد (گرگان) پس از سال 1251 هجری قمری بود. رجوع به ترجمه سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 222 شود
لغت نامه دهخدا
(غِ تَتِ ری یَ)
باغی است در جانب شمال شیراز به مسافت یک میل، در کنار تپه ای که اتابک قراچه والی مملکت فارس در سال 480 هجری قمری بر پشتۀ این تپه عمارتی ملوکانه ساخته نامش را تخت قراچه گذاشت و جدولی را از نهر اعظم شیراز جدا کرده از دامنۀ کوه شمالی شیراز در برابر این پشته رسانیده ’شتر گلوئی’ را از زیرزمین گذرانیده داخل این عمارت نموده حوض و باغچۀ آنرا آب داد و بعد از سالها خراب گشت. در 1208 هجری قمریآقا محمدخان قاجار بنائی بجای آن ساخت و به تخت قاجار معروف شد و بعدها فتحعلی شاه قاجار به دست خود سروی در آن باغ کاشت. (از فارسنامۀ ناصری ص 165). در ظفرنامه آمده است که امیرتیمور در یورش اول خود به شیراز در باغ تخت قراچه منزل گزید ’ج 1 ص 437’ و نیز درهمین کتاب است که امیر در راه مابین سمرقند و شهرکش در هفت فرسخی سمرقند باغی در سرکوه بنا نمود و آنرابتخت قراچه موسوم نمود. (از سعدی تا جامی ص 219)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ دِ)
دهی است جزء دهستان بهنام پازکی بخش ورامین شهرستان تهران. ناحیه ای است واقع در 13هزارگزی شمال ورامین و 3هزارگزی جنوبی راه خراسان. ناحیه ای است واقع درجلگه ولی معتدل. دارای 109 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از رود خانه جاجرود مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، صیفی، چغندر قند. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
دهی است از دهستان رودپی بخش مرکزی شهرستان ساری. در 25هزارگزی شمال ساری و شش هزارگزی باختر شوسه ساری به فرج آباد در دشت واقع و هوای آن معتدل و مرطوب مالاریائی است. ششصد تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه تجن و محصولات آن برنج و غلات و صیفی و کنجد و شغل مردم آن زراعت و گله داری است. از مراتع آن گله داران دودانگه و چهاردانگه استفاده می نمایند. دبستان دارد و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(ی یَ / یِ)
طائفۀ قاجاریه، یکی از طوائف ترک که در قرن هفتم هجری هنگام حملۀ چنگیز از مرکز آسیا به جانب مغرب انتقال یافت، طائفۀ قاجار بود که رفته رفته از سراسر خاک ایران گذشته در مرز شام مسکن گزید. در یورش هفت سالۀ امیر تیمور گورگان قبائل قاجار از شام به سمت مشرق بازآمده در حوالی گنجه و ایروان اقامت نمودند. یکی از هفت طائفه که دستیار شاه اسماعیل صفوی بودند و به نام قزل باش معروف شدند طائفۀ قاجار بود. در عهد شاهان صفوی رؤسای ایل قاجار مکرر دارای حکومت و مأمور به سفارت شدند. در زمان شاه عباس بزرگ این طائفه نیروئی به دست آورده و به قبائل چندی تقسیم گردیدند. شاه عباس از افزایش عده این طائفه استفاده کرده، آنان را مأمور حفظ مرزهای مهم کشور نمود. قسمت عمده آنان را در ولایت گرگان برای دفع ترکتازهای ترکمن ها مقیم ساخت و نگاهداری قلعۀ مبارک آباد و ساحل گرگان را که از بناهای نظامی شاه طهماسب اول بود و امروز به آق قلعه معروف است به آنان سپرد. این شعبه از ایل قاجار اهمیت و شهرت بیشتری یافته، دردو جانب رود گرگان چراگاههائی را بخود تخصیص دادند. آنان که در جانب بالای رودخانه قرار داشتند به یوخاری باش (بالای سر) و آنانکه در جانب پائین رود یورت گرفتند به اشاقه باش (پائین سر) معروف گشتند. میان این دو دسته رقابت و خصومت افتاد و به غارت یکدیگر مکرر مبادرت جستند و به سال 1140 هجری قمری به دنبال همین زدو خوردها اطراف مبارک آباد (آق قلعه) را ترک گفته به استرآباد آمدند. یکی از رؤسای این طائفه فتحعلی خان پسر شاهقلیخان بود که در زمان شاه طهماسب دوم به دعوت آن شاه همراه او به خراسان رفت و به امر نادرشاه مقتول و در خواجه ربیع مدفون گشت. فتحعلی خان از تیره اشاقه باش بود. نادر برای استیصال قوم او یوخاری باشها را برکشید و محمد حسین خان رئیس آنان را حکومت گرگان داد. محمد حسنخان فرزند فتحعلی خان که هنگام قتل پدر بیش از دوازده سال نداشت در سراسر ایام نادر از گرگان فراری و در میان ایلات ترکمن متواری میزیست، گاهی هم به گرگان و استرآباد حمله میکرد. در یکی از حملات وی به شهر استرآباد پسر او آغامحمدخان بدست لشکریان نادر گرفتار شد و جزو اسیران به خراسان اعزام گردید. عادل شاه آغامحمدخان را مقطوع النسل کرد، ولی چیزی نگذشت که آغامحمدخان از زندان رهائی یافته به استرآباد رفت و به پدر خود که در این وقت بر این ولایت استیلاء یافته بود و دعوی سلطنت میکرد پیوست. محمد حسنخان در جنگ با کریمخان کشته شد و آغامحمدخان را که در این وقت هفده سال داشت به امر کریمخان به شیراز بردند. روز فوت کریمخان آغامحمدخان بیرون شهر شیراز به شکار مشغول بود. همین که عمه اش او را از مرگ وکیل آگاه ساخت او عمداً باز شکاری را که در دست داشت رها کردو به بهانۀ جستجوی آن به مکانی که قبلاً سواران و اسبان ورزیده آماده کرده بودند برفت و به شتاب خود رابه تهران رسانید و خود را پادشاه خواند (1193 هجری قمری) و بدین ترتیب سلطنت قاجاریه رسماً تأسیس گشت.
جدول اسامی پادشاهان قاجار و تاریخ
سلطنت و وفات آنان
محمد حسنخان
سرسلسله. 1- آقامحمدخان. سلطنت 1193-1211
عمر او 56 سال و قبرش در نجف است.
2- فتحعلی شاه سلطنت 1212-1250 عمر 64 سال و
چهار ماه و قبرش در قم است.
3- محمدشاه 1250-1264 مدت عمر 41 سال و
11 ماه و قبرش در قم است.
4- ناصرالدین شاه از 1264-1314 مدت عمر67
سال مدفن در حضرت عبدالعظیم.
5- مظفرالدین شاه 1314-1324 مدت عمر 55 سال
مدفن کربلا.
6- محمدعلی شاه 1324-1326 مدفن کربلا.
7- احمدشاه 1326-1344 مدفن کربلا.
رجوع به ذیل هریک از این اسامی شود.
وضع سیاسی ایران در عهد قاجاریه. در دوران قاجاریه ایران با تمدن غرب آشنا شد و با کشورهای غربی رابطه پیدا کرد. هرچند که در فاصله بین انقراض دولت صفویه و قاجاریه دولت ایران با ممالک اروپائی روابط مختصری داشت، ولی معاهده های بین ایران و ممالک اروپائی در دوران قاجاریه منعقد شد، از جمله: 1- معاهدۀ فین کن اشتاین بین ایران و فرانسه که در زمان فتحعلی شاه و ناپلئون بسته شده است. 2- عهدنامۀ ایران و انگلیس در زمان فتحعلیشاه که به سال 1229 درتهران به امضاء رسید. 3 و4- دو عهدنامۀ گلستان و ترکمن چای با روسیه. دولت روسیه که از دیرباز چشم طمعبه بلاد آباد قفقازیه دوخته بود در زمان فتحعلیشاه اوضاع ایران را دچار اغتشاش دید، موقع را مغتنم شمرده به ایران سپاه فرستاد. جنگهای بین ایران و روسیه شامل دو دوره است. در تمام این مدت عباس میرزا با کمال رشادت از سرحدهای مملکت دفاع کرد، اما بر اثر سستی فتحعلیشاه دولت ایران شکست خورد. پس از خاتمۀ دورۀ اول این محاربات عهدنامۀ گلستان به سال 1228 هجری قمری منعقد شد. به موجب این عهدنامه، ایران از ولایات قره باغ و گنجه و خانات و شیروان و قپه و دربند و باکو و داغستان و گرجستان چشم پوشید. جنگهای دوم منجر به عهدنامۀ ترکمن چای به سال 1243 گردید و دولت روسیه علاوه بر آنچه در عهدنامۀ گلستان ذکر شد، ایروان و نخجوان و دشت مغان را به دست آورد و مجرای رود ارس، سرحد دولتین شد و اتباع روسیه از تابعیت قوانین حقوقی و جزائی ایران معاف گردیدند و کشتی رانی در دریای خزربه دولت مزبور انحصار یافت و پنج میلیون تومان غرامت گرفت. روسها با انعقاد این عهدنامه و تصرف قفقازیه به سختی با انگلیس ها بر سر سیاست خود در ایران بنای رقابت را گذاشتند و این رقابت در زمان ناصرالدین شاه که به دستیاری روسها در تهران تاجگذاری کرد شدت یافت و در اواخر سلطنت وی دولتین روس و انگلیس رسماً درکارهای اداری مملکت دخالت کردند و در دورۀ مظفرالدین شاه با دادن قروضی به ایران امتیازاتی در شمال و جنوب بدست آوردند.
وضع اجتماعی ایران. اقدامات مفیدی که در دوران قاجاریه به عمل آمد بیشتر در دورۀ ناصرالدین شاه و به دست میرزا تقی خان امیرکبیر بود، از آن جمله است اصلاح امور مالی، اصلاح نظام، تأسیس مدرسه دارالفنون و استخدام معلمین اروپائی برای تدریس و اعزام محصل به اروپا برای تحصیل صنایع مختلف و تأسیس روزنامه و ترجمه و انتشار کتب خارجی و توسعۀ صنایع و ایجاد کارخانه ها و تأسیس پستخانه. امیرکبیر در سال 1267 هجری قمری در کلیۀ شهرهای معتبر کشور چاپارخانه تأسیس کرد و اولین خط تلگراف در زمان ناصرالدین شاه احداث شد و به تدریج تکمیل گردید، و ضرابخانه که تا آن زمان وضع مطلوبی نداشت اصلاح گشت. تا پیش از ناصرالدین شاه هریک از شهرهای عمده ایران ضراب خانه جداگانه ای داشت و به همین جهت در نقش و عیار سکه های نواحی مختلف اختلافاتی پدید می آمد. ناصرالدین شاه آلات و ادوات ضرابخانه ای را از اروپا آورد و ادارۀ ضرابخانه را تأسیس نمود. در زمان فتحعلیشاه اولین مطبعه در تبریز دائر گردید. در دوران قاجاریه بسیاری از آداب و مراسم اروپائی در ایران انتشار یافت. این آداب از عهد فتحعلی شاه و محمدشاه در این سرزمین منتشر شد و در دورۀ ناصرالدین شاه وسعت و گسترش پیدا کرد. تغییر کلاه و لباس معمول گردید. اغذیۀ فرنگی و شرب چای و توسعۀ زراعت توتون و تهیۀ تریاک و کشت سیب زمینی و بعضی نباتات و گلها از آثار این دوره است.
نهضت ادبی ایران در عصر قاجاریه. از اواخر دورۀ زندیه در ادبیات ایران نهضتی پیدا شد و شیوۀ دورۀ مغول و سبک هندی رو به زوال نهاد و شعرا و نویسندگان به تتبع آثار متقدمین برخاستند و مضامین تودرتو و مکرر و عبارات متکلف به تدریج کمتر شد و سخنورانی در نظم و نثر، فارسی متین و سالمی بوجود آوردند، و سخن پردازانی مانند نشاط و قاآنی و قائم مقام و امثال و اقران آنان آثار گذشتگان را احیاء نمودند. در دورۀ قاجاریه کتب تاریخی و علمی فراوان تألیف شد و آثار بزرگ مانند تکملۀ روضه الصفا و ناسخ التواریخ و نامۀ دانشوران و مجمع الفصحاء و امثال آنها بوجود آمد. روابط زبانی و ادبی بین ایران و فرنگستان عمده در این دوره شروع نمود و کتب و رسائلی در علوم و ادبیات و قصص و روایات مانند داستان تلماک از فرانسه به فارسی ترجمه شد و نیز دخول کلمات فرانسه و روسی به زبان فارسی در این عهد آغاز گردید. در نتیجۀ این نهضت نوین، افکار، جریانی نو گرفت و شعرا بیشتر به متقدمین مانند فردوسی و عنصری و فرخی و منوچهری و خاقانی و انوری پرداخته و شیوۀ سخن و طرز بیان وسنخ مضامین آنها را احیاء کردند و به تأثیر این نهضت شمارۀ بسیار از شعرا و نویسندگان از قصیده گو و غزل سرا که توان گفت بیش از صد تن بودند در دورۀ قاجار ظهور کرده و در نظم و نثر شیوۀ گویندگان قبل از مغول را پیروی نمودند. (از تاریخ ادبیات ایران تألیف شفق چ 1321 ص 344 و 345 و 352 و 353) (ترجمه طبقات سلاطین اسلام تألیف لین پول ص 232 و 233 و 234) (تاریخ تمدن جدید)
لغت نامه دهخدا
(اِ فِ)
ایرج میرزا پسر فتحعلی شاه قاجار، شاهزاده ای هنرمند و شاعر بوده و در طب نیز مهارت داشته. در 1222 هجری قمری متولد و در هنگام تألیف مجمعالفصحاء (1274 هجری قمری) 52 ساله بوده است. از اوست:
ماه من از در درآ به عقل بزن راه
روز غمم کن چو شام وصلت کوتاه
شکّرم آور از آن دو لعل نمک خیز
عنبرم افشان از آن دو طرۀ دلخواه.
(از مجمعالفصحاء چ امیرکبیر ج 1 صص 15-22 و الذریعه قسم 1 از جزء 9 ص 108). و رجوع به مجمع الفصحاء شود
لغت نامه دهخدا
ناصرالدین شاه قاجار. رضاقلیخان لله باشی هدایت در صفحۀ آخر روضهالصفا بناصرالدین شاه این کنیت را داده است، و من وجه و مأخذ آن نیافتم
لغت نامه دهخدا
(خُ رَ یِ)
محمدقلی میرزا ملک آراء فرزند فتحعلی شاه از شاعران دورۀ قاجار است. والدۀ او (صبیه محمدخان قاجار و همشیرۀ اعتضادالدوله سلیمان خان مغفور) ابتداءدر عقد نکاح مهدیقلی خان بن حسنخان سعید شهید بود و بعد از فوت آن خان در استرآباد در سلک حرم فتحعلی شاه قاجار درآمد و از او محمدقلی میرزا زاده شد. بدوران فتحعلی شاه این شاهزاده حاکم مازندران و استرآباد بود و چون فتحعلی شاه درگذشت و سلطنت به محمد شاه قاجار رسید شاهزاده مزبور به تهران آمد و بر اثر کهولت و پیری از خدمت معاف شد و بهمدان رفت و در آنجا بطاعت عمر گذراند تا بدرود حیات گفت. این ابیات ازوست:
شد آن محمل نشین از چشم و ز آه حسرت آمیزم
زمام ناقه اش چون دل بدست ساربان لرزد
دل من مضطرب شد در خم زلف چو چوگانش
چو آن طفل مشعبد کز فراز ریسمان لرزد
چنان لرزد ز باد مشکبو زلف سیاه او
که از بیم شهنشه رای در هندوستان لرزد
جهان مکرمت فتحعلی شد آنکه از جودش
دل خورشید در گنجینۀ دریا و کان لرزد.
(مجمعالفصحاء ج 1 ص 25)
لغت نامه دهخدا
(شُ دَ / دِ بَ)
به شدن استخوان شکسته بر کجی و ناراستی. (منتهی الارب) ، یکی از وادیهای کلب و آن وادیهای بسیار است که قسمت شرقی را ادوات و قسمت غربی را بیاض گویند. (مراصد)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ قُ نِ)
پدر آقامحمدخان قاجار. ولادت وی در 1155 هجری قمری و وفاتش در 1211 هجری قمری در استرآباد بوده است. رجوع به فهرست مازندران و استرآباد رابینو و رجوع به سکه های رابینو ص 61 ومقدمۀ تاریخ ادبیات ادوارد بروان ج 3 ص ’کا’ شود
لغت نامه دهخدا
به معنی بازار و از بازار افصح است زیرا در لغت فرس با زای تازی کمتر مستعمل است و فصیحتر از آن واژار است چه جیم تازی نیز کمتر می آید، (آنندراج) (انجمن آرا)، بازار، (جهانگیری) (ناظم الاطباء)، بازار است که عربان سوق میگویند، (برهان) : گفت در این واجار بازاری است که آن را بازار جوانمردان گویند، (تذکرهالاولیاء)، این کلمه پهلوی است
لغت نامه دهخدا
(قِ)
قوّاس. قمنجر. (اقرب الموارد). رجوع به قمنجر شود، غلاف سکین. (المعرب جوالیقی ص 253). و این فارسی معرب است. (جوالیقی ص 253)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان آختاچی بوکان بخش بوکان شهرستان مهاباد در شانزده هزاروپانصدگزی جنوب باختری بوکان و چهارهزارگزی باختر شوسۀ بوکان به سقز واقع است، زمین آن کوهستانی و هوای آن معتدل و سالم است و 450 تن سکنه دارد، آب آن از سیمین رود و محصولات آن غلات و توتون و حبوبات است، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی مردم جاجیم بافی است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(حِ)
دهی است جزو دهستان ابهررود بخش ابهر شهرستان زنجان. واقع در پانزده هزارگزی جنوب خاوری ابهر و سه هزارگزی شوسۀ زنجان به قزوین. ناحیه ای است واقع در جلگه. سردسیر. دارای 451 تن سکنه می باشد. ترکی زبانند. از رود خانه ابهررود مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، کشمش، انگور، یونجه، میوه جات، گردو. اهالی به کشاورزی، جاجیم بافی گذران میکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
تصویری از واجار
تصویر واجار
بازار سوق: (گفت در این واجار بازار یست که آنرا بازار جوانمردان گویند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاجار
تصویر کاجار
آلات و ادوات و اشیا ضروری (خانه و غیره) : (در طلب آنچه نیاید بدست زیر و زبر کردی کاچار خویش) (ناصر خسرو 212)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاجاری
تصویر قاجاری
منسوب به قاجار از ایل قاجار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واجار
تصویر واجار
واچار، بازار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قاجاریه
تصویر قاجاریه
قاجار، قاجاریان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قاجاریان
تصویر قاجاریان
قاجاریه
فرهنگ واژه فارسی سره
از توابع پایین خیابان لیتکوه آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
آشکار، نمایان، بروز دادن، معروف شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
سرشاخه ها و ترکه های بلند که با آن پرچین سازند، دنده ی بدن
فرهنگ گویش مازندرانی