- فَكُور
- متفکّر، عزیزی
معنی فَكُور - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مفتخر، افتخار
بی پروا، پررنگ، بی ادب، بی شرم، پررو، شجاع، جسور، بدون ترس، دلیر، گستاخ
صبور، بیمار
شکسته
تقلّب شده، نادرست
گزارش شده، ذکر شده است
بی علاقگی، بی اخلاقی
بخشنده
فضول، کنجکاوی
بی فکر، غیر اخلاقی نیست