جدول جو
جدول جو

معنی فوژان - جستجوی لغت در جدول جو

فوژان(دخترانه)
بانگ بزرگ، فریاد عظیم
تصویری از فوژان
تصویر فوژان
فرهنگ نامهای ایرانی
فوژان
بانگ بلند، نعره، فریاد
تصویری از فوژان
تصویر فوژان
فرهنگ فارسی عمید
فوژان
بانگ بزرگ، فریاد عظیم، (فرهنگ فارسی معین)، فریاد و صدا و بانگ عظیم را گویند، (برهان)
لغت نامه دهخدا
فوژان
فریاد، نعره، صدای بلند
تصویری از فوژان
تصویر فوژان
فرهنگ لغت هوشیار
فوژان
نعره، فریاد
تصویری از فوژان
تصویر فوژان
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از روژان
تصویر روژان
(دخترانه)
روزها، روزان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نوژان
تصویر نوژان
(دخترانه)
درخت صنوبر و کاج
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بوژان
تصویر بوژان
(پسرانه)
، نمو کردن، شکوفا شدن، بهخود بالیدن (نگارش کردی: بژان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نوژان
تصویر نوژان
فوژان، بانگ بلند، نعره، فریاد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موژان
تصویر موژان
ویژگی چشم زیبا و پرکرشمه، چشم خواب آلود، موجان برای مثال دو چشم موژان بودیش خوب و خواب آلود / بماند خواب و شد آن نرگسش که موژان بود (عماره - شاعران بی دیوان - ۳۵۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فوران
تصویر فوران
بیرون آمدن آب یا مایعی از جایی با فشار، جوشش، جهیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فوگان
تصویر فوگان
فقاع، شرابی که از مویز، جو یا برنج گرفته می شد، آب جو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فوران
تصویر فوران
جوشیدن دیگ و چشمه و جز آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فوحان
تصویر فوحان
دمیدن بوی خوش، جوشیدن دیگ، جوشیدن خون
فرهنگ لغت هوشیار
فقاع. یا سر گشادن فوگان. پراکندن قطرات با فشار باطراف همچون پراکندن قطرات فقاع: می بارد از دهانت خذوایدون گویی که سر گشادند فوگان را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موژان
تصویر موژان
موجان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوژان
تصویر نوژان
نعره، فریاد، بانگ بلند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فوگان
تصویر فوگان
((فُ))
معرب فوگان. شرابی که از جو یا مویز یا برنج گرفته شود، فقاع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فوران
تصویر فوران
((فَ وَ))
جوشیدن یا جهیدن آب از چشمه یا لوله، جهیدن رگ، جوشش، جهش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فوران
تصویر فوران
Eruption, Gushing
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فوران
تصویر فوران
éruption, jaillissant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از فوران
تصویر فوران
извержение , струящийся
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فوران
تصویر فوران
Ausbruch, sprudelnd
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فوران
تصویر فوران
erupcja, tryskający
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فوران
تصویر فوران
виверження , що випливає
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از فوران
تصویر فوران
erupción, arrollador
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از فوران
تصویر فوران
erupção, jorrando
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فوران
تصویر فوران
eruzione, zampillante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از فوران
تصویر فوران
uitbarsting, spuitend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از فوران
تصویر فوران
ज्वालामुखी विस्फोट , बहने वाला
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از فوران
تصویر فوران
letusan, mengalir
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از فوران
تصویر فوران
분출 , 솟구치는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از فوران
تصویر فوران
התפרצות , שוטף
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از فوران
تصویر فوران
爆发 , 涌出的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از فوران
تصویر فوران
噴火 , 噴出する
دیکشنری فارسی به ژاپنی