معنی فوران
فوران
letusan, mengalir
تصویر فوران
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
واژههای مرتبط با فوران
فوران
فوران
بیرون آمدن آب یا مایعی از جایی با فشار، جوشش، جهیدن
فرهنگ فارسی عمید
فوران
فوران
جوشیدن دیگ و چشمه و جز آن
فرهنگ لغت هوشیار
فوران
فوران
جوشیدن یا جهیدن آب از چشمه یا لوله، جهیدن رگ، جوشش، جهش
فرهنگ فارسی معین
فوران
فوران
Eruption, Gushing
دیکشنری فارسی به انگلیسی
فوران
فوران
erupção, jorrando
دیکشنری فارسی به پرتغالی
فوران
فوران
извержение , струящийся
دیکشنری فارسی به روسی
فوران
فوران
Ausbruch, sprudelnd
دیکشنری فارسی به آلمانی
فوران
فوران
erupcja, tryskający
دیکشنری فارسی به لهستانی
فوران
فوران
виверження , що випливає
دیکشنری فارسی به اوکراینی
فوران
فوران
erupción, arrollador
دیکشنری فارسی به اسپانیایی