جدول جو
جدول جو

معنی فوگان

فوگان((فُ))
معرب فوگان. شرابی که از جو یا مویز یا برنج گرفته شود، فقاع
تصویری از فوگان
تصویر فوگان
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با فوگان

فوگان

فوگان
فقاع. یا سر گشادن فوگان. پراکندن قطرات با فشار باطراف همچون پراکندن قطرات فقاع: می بارد از دهانت خذوایدون گویی که سر گشادند فوگان را
فرهنگ لغت هوشیار

فوگان

فوگان
فقاع معرب آن است، (فرهنگ فارسی معین)، فقاع، (اسدی)، چیزی است مست کننده که از آرد جو و غیر آن سازند، و بوزه همانست، (از برهان)،
- سر گشادن فوگان، پراگندن قطرات با فشار به اطراف همچون پراگندن قطرات فقاع، (فرهنگ فارسی معین) :
می بارد از دهانْت خدو ایدون
گوئی که سر گشادند فوگان را،
لبیبی
لغت نامه دهخدا

آوگان

آوگان
از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان ایرانی و پیشرو سپاه فریدون پادشاه پیشدادی
آوگان
فرهنگ نامهای ایرانی