معنی فوزی - جستجوی لغت در جدول جو

فوزی: پیروز مند

تصویری از فوزی — تصویر فوزی

فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فوزیه — تصویر فوزیه

(دخترانه)

رستگار

فرهنگ نامهای ایرانی

تصویری از لوزی — تصویر لوزی

به شکل بادام، بادامی، در ریاضیات شکلی که اضلاع روبروی آن موازی، دو زاویۀ حاده و دو زاویۀ منفرجه دارد، لوزینه

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از خوزی — تصویر خوزی

از مردم خوزستان، تهیه شده در خوزستان مثلاً خرمای خوزی، نوعی شکر، برای مثال آنکه از تجویف نال ساقی احسان او / جام گه خوزی نهد بر دست ها گه عسکری (انوری - ۴۷۳)از مردم خوزستان، تهیه شده در خوزستان مثلاً خرمای خوزی، نوعی شکر، برای مِثال آنکه از تجویف نال ساقی احسان او / جام گه خوزی نهد بر دست ها گه عسکری (انوری - ۴۷۳)

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از توزی — تصویر توزی

تهیه شده در توز

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از فرزی — تصویر فرزی

چابکی، چالاکی

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از جوزی — تصویر جوزی

گردو فروش، به رنگ گردو

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از قوزی — تصویر قوزی

کسی که در پشتش قوز دارد، گوژپشت

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از فوری — تصویر فوری

ویژگی کاری که باید به سرعت انجام شود، به سرعت، بی درنگ

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از روزی — تصویر روزی

رزق و خوراک هرروزه، غذای روزانه، توشه، کنایه از نصیب، قسمت

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از فوزه — تصویر فوزه

پیرامون دهان از جانب بیرون پوزه

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از موزی — تصویر موزی

مازو

فرهنگ لغت هوشیار

بادامی، بصورت بادام، چهارضلعی که زوایای آن به خلاف مربع قائمه نیست اما اضلاع برابر دارد

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از فوری — تصویر فوری

آنچه که اجرای آن بسرعت انجام گیرد، تلگرام

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از قوزی — تصویر قوزی

نادرست نویسی کوژی کوژپشت کفیک

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از فوضی — تصویر فوضی

آمیزش و برابری

فرهنگ لغت هوشیار

پارسی تازی گشته فرز فرزین مهره ای از شطرنج که به منزله وزیر است، چوبی دراز که در طویله ها نصب کنند و زین و یراق اسب را بالای آن نهند

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از غوزی — تصویر غوزی

منسوب به غوز کوژپشت غوزدار

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از توزی — تصویر توزی

منسوب به توز، پارچه کتانی نازکی که نخست در شهر توز می بافته اند

فرهنگ لغت هوشیار

منسوب به خوزستان از مردم خوزستان خوزستانی، شعبه بیست و سوم از شعب بیست و چهارگانه موسیقی قدیم، کوفته کباب

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از روزی — تصویر روزی

وجه معاش، وسیله زندگی، طعمه

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از حوزی — تصویر حوزی

مردم گریز، درست اندیش نیکرای، کوشا، سیاه

فرهنگ لغت هوشیار

((لُ))

چهار ضلعی که چهار ضلعش برابر است و زاویه های مقابل آن دو به دو مساوی باشند

فرهنگ فارسی معین

تصویری از قوزی — تصویر قوزی

غوزی، گوژپشت، کسی که پشتش برآمدگی غیرطبیعی دارد

فرهنگ فارسی معین

تصویری از فوری — تصویر فوری

((فُ))

کاری که باید به سرعت انجام شود، به سرعت، بی درنگ

فرهنگ فارسی معین

تصویری از فوری — تصویر فوری

وافوری، تریاکی

فرهنگ فارسی معین

تصویری از فرزی — تصویر فرزی

((فَ رْ))

مهره وزیر در بازی شطرنج، فرزین

فرهنگ فارسی معین

تصویری از روزی — تصویر روزی

توشه، غذای روزانه، نصیب، بهره

فرهنگ فارسی معین

تصویری از خوزی — تصویر خوزی

از مردم خوزستان، منتسب به استان خوزستان ایران

فرهنگ فارسی معین

تصویری از توزی — تصویر توزی

پارچه کتانی که در شهر توز (از شهرهای قدیم فارس) می بافتند، جامه تابستانی

فرهنگ فارسی معین

تصویری از روزی — تصویر روزی

معاش، رزق

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از فوری — تصویر فوری

بی درنگ

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از فوری — تصویر فوری

Immediate, Pressing, Urgent, Urgently

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از فلزی — تصویر فلزی

Metallic

دیکشنری فارسی به انگلیسی

metálico

دیکشنری فارسی به پرتغالی