معنی فرزی - فرهنگ فارسی معین
معنی فرزی
- فرزی((فَ رْ))
- مهره وزیر در بازی شطرنج، فرزین
تصویر فرزی
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با فرزی
فرزی
- فرزی
- پارسی تازی گشته فرز فرزین مهره ای از شطرنج که به منزله وزیر است، چوبی دراز که در طویله ها نصب کنند و زین و یراق اسب را بالای آن نهند
فرهنگ لغت هوشیار
فرزی
- فرزی
- سرعت. (یادداشت به خط مؤلف) ، چابکی. چالاکی. چستی. (یادداشت به خط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
ارزی
- ارزی
- منسوب به ارز مربوط به ارز. یا معامت ارزی. معامله ها و خرید و فروشهایی که در کار اوراق و اسناد بها دار بانکی صورت میگیرد
فرهنگ لغت هوشیار