معنی فهلیان - جستجوی لغت در جدول جو

فهلیان(فَ نِ)

لغت نامه دهخدا

برلیان

(دخترانه)

الماس تراش داده شده که درخشش و زیبایی خاصی دارد

فرهنگ نامهای ایرانی

فرزیان

(پسرانه)

نام روستایی در نزدیکی بروجرد

فرهنگ نامهای ایرانی

فیلبان

نگهبان پیل، کسی که بر پشت فیل می نشیند و فیل را می راند، پیلبان، پیلوان

فرهنگ فارسی عمید

پهلوان

دلیر، دلاور، برای مثال کسی کاو بود پهلوان جهان / میان سپه درنماند نهان (فردوسی - ۲/۱۶۳)، اگر پهلوان زاده باشد رواست / که بر پهلوانان دلیری سزاست (فردوسی - ۶/۴۴۴)نیرومند

فرهنگ فارسی عمید

هلیانه

شاه تره، گیاهی خودرو با گل هایش ریز خوشه ای قرمز رنگ که مصرف دارویی دارد
شهترج، شیترک، شیطره، سرخیوس، شاه ترج، خامشه

فرهنگ فارسی عمید

برلیان

درخشان، درخشنده، براق، شفاف، الماس بی رنگ و شفاف، الماس درشت و گران بها که برای درخشش بیشتر آن را تراش داده اند

فرهنگ فارسی عمید

فهمیدن

درک کردن، دریافتن، پی بردن، فهم داشتن، حس کردن

فرهنگ فارسی عمید

فتلیدن

شکافتن، دریدن، افشاندن، پراکنده کردن، فتالیدن، فتاریدن

فرهنگ فارسی عمید

شهلیدن

ازهم پاشیدن، پراکنده شدن، پخش شدن، برای مثال چو افتاد دشمن در آن پای لغز / به سمّ سمندش بشهلید مغز (نظامی5 - ۹۷۳)

فرهنگ فارسی عمید

سالیان

سالها، جمع واژۀ سال برای مثال چنان زی کزآن زیستن سالیان / تو را سود و کس را نباشد زیان (نظامی۵ - ۷۸۰)

فرهنگ فارسی عمید

پهلیان

(پَ)

نام شهری است در حوالی قلعه سپید پارس و طوایف الوار پارس در آن ساکن هستند و در حوالی آن نرگس زار وسیعی است. (انجمن آرا). رجوع به فهلیان شود

لغت نامه دهخدا

فهلیان پایین

(فَ هََ دَ)

دهی است از دهستان فهلیان ازبخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون که دارای 200 تن سکنه است. آب آن از رود فهلیان و محصول عمده اش غله، برنج و حبوب است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)

لغت نامه دهخدا

فهلیان ممسنی

(فَ)

قصبۀ بخش فهلیان و ممسنی مرکز دهستان فهلیان است که دارای 750 تن سکنه است. آب آن از رود فهلیان و چشمه سارهاست. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)

لغت نامه دهخدا

فهلیان و ممسنی

(فَ نُ مَ مَ سَ)

یکی از بخش های چهارگانه شهرستان کازرون که در جنوب غربی بخش اردکان و در مغرب شهرستان بهبهان واقع است. دارای 42 هزار تن سکنه و محصول عمده اش غله، پنبه، حبوب، جزئی مرکبات و انجیر است. کار دستی مردم بافتن گلیم و قالیچه است. این بخش از پنج دهستان بنام فهلیان، رستم، جاوید، بکش و دشمن زیاری تشکیل شده و شامل 238 پارچه آبادی است. مرکز بخش نیز همان قصبۀ فهلیان محسوب میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)

لغت نامه دهخدا

هلیان

(هَِ لْ لیا)

دوری، علم است دوری را. (منتهی الارب)

لغت نامه دهخدا

فیلیان

یافیلیان قائم مقام، دهی است از بخش حومه شهرستان مشهد که دارای 61 تن سکنه است، آب آن از رودخانه و محصول عمده اش غله است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)

لغت نامه دهخدا