جدول جو
جدول جو

معنی هلیانه

هلیانه
شاه تره، گیاهی خودرو با گل هایش ریز خوشه ای قرمز رنگ که مصرف دارویی دارد
شهترج، شیترک، شیطره، سرخیوس، شاه ترج، خامشه
تصویری از هلیانه
تصویر هلیانه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با هلیانه

هلیانه

هلیانه
شاهترج. (مخزن الادویه). نام دارویی است که آن را شاهتره گویند. خارش و جرب را نافع است. (برهان)
لغت نامه دهخدا

جلیانه

جلیانه
حصنی به اندلس از اعمال وادی آش. (معجم البلدان).
لغت نامه دهخدا

صلیانه

صلیانه
واحد صلیان است و فی المثل: جذها جذالبعیر الصلیانه، در حق کسی گویند که در حلف شتاب کند و تأمل ننماید. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

گلیانه

گلیانه
دهی است از دهستان جلالوند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان که در 85000گزی جنوب کرمانشاه و 8000گزی چنار واقع شده است. هوای آن سرد و سکنه اش 95 تن است. آب آنجا از رود خانه جزان تأمین میشود. محصول آن لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. این ده به علی باقر نیز معروف است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

هلدانه

هلدانه
آلوکک. درختی است که در رامسر و شهسوار بدین نام خوانند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

ملیانه

ملیانه
شهری است به مغرب. (منتهی الارب). شهری است قدیم در افریقای رومی و نهرها و چاهها و آسیابها دارد. (از معجم البلدان). نام شهری است میان تلمسان و الجزایر. (ابن بطوطه). افریقیه از اقلیم دویم و سیم است مملکتی طویل وعریض است و بلاد مشهورش طرابلس و مهدیه و تونس و تاهرت و سجلماسه و قسطنطنیه و قفصه و حامد و سماط و ملیانه و قموده و دارالملکش قرطاجینه بوده است. (نزهه القلوب چ لیدن ج 3 ص 264). شهرکی است در الجزایر در 91هزارگزی جنوب غربی شهر الجزیره با ده هزار تن سکنه و باغهای زیبا و تفرجگاهها. (از قاموس الاعلام ترکی). شهری است به الجزایر با 18100 تن سکنه. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا