جدول جو
جدول جو

معنی فناپذیر - جستجوی لغت در جدول جو

فناپذیر
فناپذیرنده، فانی، ناپایدار
تصویری از فناپذیر
تصویر فناپذیر
فرهنگ فارسی عمید
فناپذیر
آنکه فانی شود ناپایدار، ناماندنی
تصویری از فناپذیر
تصویر فناپذیر
فرهنگ لغت هوشیار
فناپذیر
((فَ. پَ))
آن که فانی شود، فانی
تصویری از فناپذیر
تصویر فناپذیر
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فنا پذیر
تصویر فنا پذیر
فرا شوند آنکه فانی شود فانی مقابل فناناپذیر باقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناپذیر
تصویر ناپذیر
ناپذیرنده قبول ناکننده: (باران ازسنگ دریغ نیستوصحبت ازناپذیردریغ است. {توضیح در ترکیب بهمین معنی آید: اصلاح ناپذیر انکارناپذیر پند ناپذیر علاج ناپذیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناپذیر
تصویر ناپذیر
Indestructible
دیکشنری فارسی به انگلیسی
неразрушимый
دیکشنری فارسی به روسی
अविनाशी
دیکشنری فارسی به هندی
অদ্বিতীয়
دیکشنری فارسی به بنگالی
ไม่สามารถทำลายได้
دیکشنری فارسی به تایلندی
غير مدمرٍ
دیکشنری فارسی به عربی
ناقابل تباہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ناپذیری
تصویر ناپذیری
اپوزیسیون
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دواپذیر
تصویر دواپذیر
علاج پذیر، قابل معالجه و مداوا، چاره پذیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پندپذیر
تصویر پندپذیر
پندپذیرنده، آنکه گوش به پند و اندرز بدهد، برای مثال نیک خواهان دهند پند ولیک / نیک بختان بوند پندپذیر (کلیله و دمنه - ۱۱۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناپذیرا
تصویر ناپذیرا
ناپذیرنده قبول ناکننده مقابل پذیرا: (جسمهاء بسیط یاپذیراء کون وفساد بودند نا ناپذیراء کون و فساد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناپذیرا
تصویر ناپذیرا
ناپذیرنده
فرهنگ فارسی عمید