معنی ناپذیری - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با ناپذیری
ناپذیرا
- ناپذیرا
- ناپذیرنده قبول ناکننده مقابل پذیرا: (جسمهاء بسیط یاپذیراء کون وفساد بودند نا ناپذیراء کون و فساد)
فرهنگ لغت هوشیار
ناپذیرا
- ناپذیرا
- ناپذیر. نپذیرنده. که پذیرا نیست. قبول نکننده. مقابل پذیرا. رجوع به پذیرا شود
لغت نامه دهخدا
ناپذیر
- ناپذیر
- ناپذیرنده قبول ناکننده: (باران ازسنگ دریغ نیستوصحبت ازناپذیردریغ است. {توضیح در ترکیب بهمین معنی آید: اصلاح ناپذیر انکارناپذیر پند ناپذیر علاج ناپذیر
فرهنگ لغت هوشیار