جدول جو
جدول جو

معنی فلقی - جستجوی لغت در جدول جو

فلقی
(فَ قا)
بلا و سختی. (منتهی الارب). داهیه، کار شگفت. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تلقی
تصویر تلقی
ملاقات کردن، دیدار کردن، برخورد کردن، پذیرفتن، دریافتن، ادراک کردن، فراگرفتن چیزی از کسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فلکی
تصویر فلکی
مربوط به فلک، سماوی، منجم، ستاره شناس
فرهنگ فارسی عمید
نیمه جدا، لپه از گیاهان این واژه در برخی فرهنگ های فارسی فلقه آمده نصف شی شکافته نیمه چیزی که از هم شکافته باشند. نصف شی شکافته، پاره چیزی قطعه، جمع فلق
فرهنگ لغت هوشیار
انداخته شده افتاده، نویسیده اندازنده، نویسنده انداخته شده (بر زمین و جز آن)، املا کرده. اندازنده (بر زمین و جز آن)، املا کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلقی
تصویر قلقی
گردن آویز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فلجی
تصویر فلجی
در تازی نیامده جولگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فلقحی
تصویر فلقحی
خنده رو
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی است فلیغ پلیغ پیله پیله ابریشم کار شگفت، پتیار (بلا)، رگ بازو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فلکی
تصویر فلکی
آسمانی، سماوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلقی
تصویر جلقی
زلغی چل زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غلقی
تصویر غلقی
پا زهر از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلقی
تصویر تلقی
دیدار کردن، پیش آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلقی
تصویر خلقی
رفتاری آفرینشی منسوب به خلق منسوب به خلق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلقی
تصویر حلقی
گلویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملقی
تصویر ملقی
((مُ قا))
انداخته شده (بر زمین و جز آن)، املاء کرده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ملقی
تصویر ملقی
((مُ))
اندازنده (بر زمین و جز آن)، املاء کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فلقه
تصویر فلقه
((فَ قَ یا ق))
نیمه چیزی که از هم شکافته باشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلقی
تصویر تلقی
((تَ لَ قِّ))
آموختن، ملاقات کردن، برخورد کردن، فراگیری، آموزشی، دیدار، برخوردن، پذیرش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فلکی
تصویر فلکی
((فَ لَ))
منسوب به فلک، آسمانی، عالم علم فلک، منجم، ستاره شمار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فلزی
تصویر فلزی
Metallic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فلزی
تصویر فلزی
métallique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از فلزی
تصویر فلزی
מתכתי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از فلزی
تصویر فلزی
금속의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از فلزی
تصویر فلزی
logam
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از فلزی
تصویر فلزی
धात्विक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از فلزی
تصویر فلزی
metallisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از فلزی
تصویر فلزی
metálico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از فلزی
تصویر فلزی
metallico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از فلزی
تصویر فلزی
металевий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از فلزی
تصویر فلزی
metaliczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فلزی
تصویر فلزی
metallisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فلزی
تصویر فلزی
металлический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فلزی
تصویر فلزی
metálico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فلزی
تصویر فلزی
金属的
دیکشنری فارسی به چینی