- فعلگی
- شغل و عمل فعله، کارگری
معنی فعلگی - جستجوی لغت در جدول جو
- فعلگی
- مزدوری، بیگاری کار بی مزد فعله بودن مزدوری کارگری، کارگری بدون اجرت و مزد. توضیح در تداول بسکون عین استعمال شود و آن غلط است
- فعلگی ((فَ عْ لِ))
- از فعله عربی، کارگری، مزد بگیری
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کنونی
کنونی، در دستور زبان علوم ادبی دارای فعل
پویه ای، کنونی منسوب به فعل مربوط به فعل، کنونی: کارهای فعلی