جدول جو
جدول جو

معنی فطرت - جستجوی لغت در جدول جو

فطرت
سرشت
تصویری از فطرت
تصویر فطرت
فرهنگ واژه فارسی سره
فطرت
ویژگی های ذاتی، سرشت، طبیعت، نهاد، آفرینش، خلقت
تصویری از فطرت
تصویر فطرت
فرهنگ فارسی عمید
فطرت
آفرینش، خمیره، سرشت
تصویری از فطرت
تصویر فطرت
فرهنگ لغت هوشیار
فطرت
((فِ طْ رَ))
سرشت، طبیعت، صفت ذاتی
تصویری از فطرت
تصویر فطرت
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فطرتا
تصویر فطرتا
طبعاً، عادتاً، سرشت طبیعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فترت
تصویر فترت
سستی، کندی، بازماندگی، ضعف، زمانی که حکومت یا دولتی از میان رفته و هنوز دولت دیگری به جای آن برقرار نشده، مدت و فاصلۀ میان دو واقعه، به ویژه مدت تعطیل مجلس شورا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فورت
تصویر فورت
جوشش، حدت، شدت خشم یا گرما
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خطرت
تصویر خطرت
هر اندیشه ای که بر ذهن وارد می شود، در تصوف هر اندیشه ای که بر ذهن سالک وارد می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فطنت
تصویر فطنت
درک کردن، زیرک و دانا بودن، هوشیاری، زیرکی، دانایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فکرت
تصویر فکرت
اندیشه، آنچه از عمل آگاهانۀ ذهن حاصل می شود، فکر، گمان، ترس، بیم، توجه، ملاحظه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فترت
تصویر فترت
سستی، کندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فزرت
تصویر فزرت
رمق توانایی. یا فزرت اش قمصور شد، به کلی مغلوب و منکوب شد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فکرت
تصویر فکرت
اندیشه، جمع فکر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فطنت
تصویر فطنت
زیرکی، هوشیاری، تیز خاطری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فطری
تصویر فطری
اصلی، ذاتی، طبیعی، خلقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فطره
تصویر فطره
زکات بدن که در روز عید فطر داده میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فطرس
تصویر فطرس
نام یکی از حواریون عیسی علیه السلام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فطرا
تصویر فطرا
یونانی تخم برز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فترت
تصویر فترت
((فَ رَ))
سستی، ضعف، زمان بین دو نوبت تب، مدت زمان بین ظهور دو پیامبر یا بر تخت نشستن دو پادشاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فورت
تصویر فورت
((فَ رَ))
جوشش، حدت، شدت خشم یا گرما
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فکرت
تصویر فکرت
((فِ کْ رَ))
اندیشه، جمع فکر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فزرت
تصویر فزرت
((فِ زِ))
زرت، رمق، توانایی
فزرت کسی قمصور شدن: سخت عاجز و ناتوان شدن، از پا درآمدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فطنت
تصویر فطنت
((فِ طْ نَ))
زیرکی، هو شیاری، دانایی، جمع فطن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فطری
تصویر فطری
((فِ طْ))
ذاتی، طبیعی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فطره
تصویر فطره
فطریه، صدقه ای که طبق دستور شرع باید در غروب روز آخر ماه رمضان کنار گذاشته شود و در روز عید فطر به مستحقان داده شود، فطری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فطری
تصویر فطری
ذاتی، طبیعی، جبلی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فطر
تصویر فطر
گشودن و باز کردن روزه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرت
تصویر فرت
تار (جامه) مقابل پود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فطر
تصویر فطر
گشایش روزه، روزه گشادن، عید فطر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرت
تصویر فرت
((فَ رْ))
تار، تار جامه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فطر
تصویر فطر
((فِ طْ))
باز کردن روزه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرت
تصویر فرت
تار، تارجامه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فطرتاً
تصویر فطرتاً
((فِ رَ تَ نْ))
از روی فطرت، بر مقتضای طبیعت و سرشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاک فطرتی
تصویر پاک فطرتی
عمل پاک فطرت پاک سرشتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاک فطرت
تصویر پاک فطرت
پاک سرشت
فرهنگ لغت هوشیار