- فطام
- از شیر گرفتن کودک، کنایه از جدا کردن چیزی از چیز دیگر
معنی فطام - جستجوی لغت در جدول جو
- فطام
- شیر بس شیر بست از شیر گرفتن کودک، توت بس توت بست باز داشتن کرم ابریشم از خوردن برگ توت، شکستگی، گسستن دور شدن باز گرفتن طفل از شیر، زمان بازگرفتن کودک از شیر
- فطام ((فِ))
- باز گرفتن طفل از شیر، زمان باز گرفتن کودک از شیر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دژها، حصارها
شیر، اسد
زره کمان، افسار شتر افسار
انبر، سرشیشه، تیزی در تیغ
تپانچه، سلاح گرم کوچک دستی، سیلی، لطمه، تس، چپله، توانچه، طپانچه، لطم، چپّات
ریزه و شکستۀ چیزی، پاره و شکسته از یک چیز خشک، خرده و ریزۀ گیاه که زیر پا می ریزد، کنایه از مال دنیا
از شیر باز شده از شیر باز شده (شتر بچه و مانند آن)
سر پوش آبتابه، جمع فدم، گنگلاجان در پوش، پوز بند دهان بند
جمع فحم، انگشتان زگال ها زگالفروش ریسه کودک
لته دشتان لته
گای (جماع)
بوسه دادن
از شیر گرفته
فرو رفتگی پشت بر آمدگی سینه
شمشیر کند
بسیار دانا بینا بسیار داننده
گروه مردم
گوشت، جول باشه از پرندگان، گوشتباره کسی که گوشت بسیارخورد
ویزاستن تپانچه زدن تپانچه زدن یکدیگر را
زغال فروش
ریسمان جلو کشتی
دستار، شال که دور سر ببندند، دستمال، شال، مندیل، عمامه، بروفه، دستا
رنگ، گون
وام، قرض، دین، پام،برای مثال به فعل نیک و به گفتار خوب، پشت عدو / چو عاقلان جهان زیر فام باید کرد (ناصرخسرو۱ - ۲۰۳)
پسوند متصل به واژه به معنای مانند مثلاً ازرق فام، زردفام، زنگارفام، سبزفام، سرخ فام، سیه فام،برای مثال فیروزه فام، برافروخت رخسارۀ لعل فام / یکی بانگ زد هر دو را پور سام (فردوسی۴ - ۲۹۵۶)
وام، قرض، دین، پام،
پسوند متصل به واژه به معنای مانند مثلاً ازرق فام، زردفام، زنگارفام، سبزفام، سرخ فام، سیه فام،
قرض، دین، وام، رنگ
بریدن
فرو رفتگی پشت بر آمدگی سینه