جدول جو
جدول جو

معنی فضوح - جستجوی لغت در جدول جو

فضوح
رسوایی، بدنامی
تصویری از فضوح
تصویر فضوح
فرهنگ فارسی عمید
فضوح
(فَ)
رسوا. (منتهی الارب). مفتضح. (از اقرب الموارد). شتم است مر عربان را. (منتهی الارب) : رجل فضوح، ای مفتضح. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
فضوح
(دَ فَ شَ)
رسوائی. (منتهی الارب). آشکار کردن بدی کسی را. (از اقرب الموارد). فضاحت. فضیحت. فضیحه:
کوهها را هست زین طوفان فضوح
کو امانی ؟ جز که در کشتی نوح.
مولوی
لغت نامه دهخدا
فضوح
رسوائی، آشکار کردن بدی کسی را
تصویری از فضوح
تصویر فضوح
فرهنگ لغت هوشیار
فضوح
((فُ))
رسوایی، بدنامی
تصویری از فضوح
تصویر فضوح
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از وضوح
تصویر وضوح
دقیق بودن و مشخص بودن جزئیات هر تصویر که نتیجه دقت زیاد در تراش عدسی، کیفیت خوب فیلم خام و امولسیون و دقیق بودن دانه بندی است
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از فضول
تصویر فضول
یاوه گو
کسی که بی جهت در کار دیگران مداخله می کند
باقی ماندۀ مال، زیاده بر حاجت
آنچه به طور طبیعی از منافذ بدن خارج شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فتوح
تصویر فتوح
گشایش در حال باطنی سالک، گشایش، برای مثال طمع کم دار تا گر بیش یابی / فتوحی بر فتوح خویش یابی (نظامی۲ - ۲۴۸)، مالی که به عنوان نذر به پیر خانقاه می دادند، برای مثال نذر و فتوح صومعه در وجه می نهیم / دلق ریا به آب خرابات برکشیم (حافظ - ۷۵۲)، جمع فتح، فتح
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وضوح
تصویر وضوح
آشکار بودن، پیدایی، روشن شدن امر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فضیح
تصویر فضیح
رسوا، آنکه کار زشتش فاش شود و نزد مردم شرمنده و بی آبرو شود، بی آبرو، بدنام
فرهنگ فارسی عمید
(دَهْ)
رسوایی. (منتهی الارب). آشکار کردن عیب کسی را. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از فضیح
تصویر فضیح
رسوا، ولگسار
فرهنگ لغت هوشیار
آشکارگی آشکاری پیداکی ویناکی پیدایی هویدایی روشن و آشکار گردانیدن، آشکارایی هویدایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فیوح
تصویر فیوح
پر گیاهی، فراخسالی، ارزانی، فراخی
فرهنگ لغت هوشیار
جمع فضل یاوه گو، آنکه اخبار مضره به دیگران رساند، باقیمانده از مال زیاده بر حاجت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فضوخ
تصویر فضوخ
می مرد افکن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فضاح
تصویر فضاح
جمع فضیحه، زنان ولگسار (هرزه خرج)، رسوایی رسوا کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فلوح
تصویر فلوح
جمع فلح، شکاف ها تراک ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فنوح
تصویر فنوح
کم نوش: اسپ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فتوح
تصویر فتوح
حاصل شدن چیزی از آنچه توقع آن نباشد، گشایش و گشادگی کارها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فتوح
تصویر فتوح
جمع فتح، پیروزی ها، گشایش ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فتوح
تصویر فتوح
((فُ))
به دست آمدن غیر منتظره چیزی، گشایش، گشایش حالی که به سالک در مراحل سلوک دست دهد، نذر، مال یا چیزی که نذر عارف و سالک کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فضول
تصویر فضول
((فُ))
جمع فضل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فضول
تصویر فضول
باقی مانده مال بیش از حد نیاز، آن چه که به طور طبیعی از بدن دفع می شود، یاوه گویی، در فارسی به معنی کسی که در کار دیگران دخالت می کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وضوح
تصویر وضوح
((وُ))
آشکاری، هویدایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وضوح
تصویر وضوح
سرراستی، روشنی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فضول
تصویر فضول
Nosy, Prying, Snoopy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از وضوح
تصویر وضوح
Clarity, Definiteness, Distinctness, Explicitness, Obviousness, Vividness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فضول
تصویر فضول
intrometido, curioso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از وضوح
تصویر وضوح
clareza, obviedade, vivacidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فضول
تصویر فضول
любопытный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از وضوح
تصویر وضوح
claridad, obviedad, viveza
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از فضول
تصویر فضول
neugierig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فضول
تصویر فضول
wścibski, ciekawski
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از وضوح
تصویر وضوح
jasność, wyrazistość, jednoznaczność, oczywistość, żywość
دیکشنری فارسی به لهستانی