جدول جو
جدول جو

معنی فتوح

فتوح((فُ))
به دست آمدن غیر منتظره چیزی، گشایش، گشایش حالی که به سالک در مراحل سلوک دست دهد، نذر، مال یا چیزی که نذر عارف و سالک کنند
تصویری از فتوح
تصویر فتوح
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با فتوح

فتوح

فتوح
گشایش در حال باطنی سالک، گشایش، برای مِثال طمع کم دار تا گر بیش یابی / فتوحی بر فتوح خویش یابی (نظامی۲ - ۲۴۸)، مالی که به عنوان نذر به پیر خانقاه می دادند، برای مِثال نذر و فتوح صومعه در وجه می نهیم / دلق ریا به آب خرابات برکشیم (حافظ - ۷۵۲)، جمعِ فتح، فتح
فتوح
فرهنگ فارسی عمید

فتوح

فتوح
حاصل شدن چیزی از آنچه توقع آن نباشد، گشایش و گشادگی کارها
فتوح
فرهنگ لغت هوشیار

فتوح

فتوح
ابن محمود بن مروان بن ابی الجنوب. از خاندان مروان بن ابی حفصه بود و شعر میگفت. دیوان او را ابن الندیم نزدیک صد ورق نوشته است. (از الفهرست ص 229)
لغت نامه دهخدا