فضا (Atmosphere) حال و هوا و حس کلی صحنه که متاثر از یک یا مجموعه ای از عوامل زیر است: صحنه آرایی، نوع لباس ها، نوع آرایش و گریم بازیگران، رنگ های به کار رفته در صحنه، سبک بازیگری، زاویه بندی و کادر بندی و نوع حرکت دوربین، نوع تدوین و صدا.در فیلم های تاریخی، فانتزی، ترسناک، علمی- تخیلی و مهیج، فضاسازی بسیار مهم است زیرا بار اصلی این فیلم ها بر دوش فضا سازی است.
فضا (Atmosphere) حال و هوا و حس کلی صحنه که متاثر از یک یا مجموعه ای از عوامل زیر است: صحنه آرایی، نوع لباس ها، نوع آرایش و گریم بازیگران، رنگ های به کار رفته در صحنه، سبک بازیگری، زاویه بندی و کادر بندی و نوع حرکت دوربین، نوع تدوین و صدا.در فیلم های تاریخی، فانتزی، ترسناک، علمی- تخیلی و مهیج، فضاسازی بسیار مهم است زیرا بار اصلی این فیلم ها بر دوش فضا سازی است.
جهان سه بعدی بی کران که اجسام و رویدادها در آن هستند یا اتفاق می افتند، ناحیۀ آن سوی جو یا منظومۀ شمسی، محیط مثلاً فضای اختناق آور، ساحت مثلاً فضای منزل دم دارد
جهان سه بعدی بی کران که اجسام و رویدادها در آن هستند یا اتفاق می افتند، ناحیۀ آن سوی جو یا منظومۀ شمسی، محیط مثلاً فضای اختناق آور، ساحت مثلاً فضای منزل دَم دارد
سود، بهره و فایده، به ویژه از جنبۀ معنوی، کنایه از توفیق، سعادت، در تصوف آنچه به طریق الهام و بدون تحمل زحمت کسب به قلب القا می شود، بخشش، جود، روان گشتن آب، ریزش، آب روان
سود، بهره و فایده، به ویژه از جنبۀ معنوی، کنایه از توفیق، سعادت، در تصوف آنچه به طریق الهام و بدون تحمل زحمتِ کسب به قلب القا می شود، بخشش، جود، روان گشتن آب، ریزش، آب روان
آنچه به عنوان واقعیت موجود پذیرفته می شود تا درستی یا نادرستی آن بعداً معلوم شود، فرضیه، تصور واجب، امر لازم و ضروری، آنچه خداوند بر انسان واجب کرده، فریضه نوعی خرما فرض کردن: پنداشتن، گمان کردن، واجب دانستن
آنچه به عنوان واقعیت موجود پذیرفته می شود تا درستی یا نادرستی آن بعداً معلوم شود، فرضیه، تصور واجب، امر لازم و ضروری، آنچه خداوند بر انسان واجب کرده، فریضه نوعی خرما فرض کردن: پنداشتن، گمان کردن، واجب دانستن
میدان و عرصه، فضا در فارسی اسپاش وای دروای، فراخنای گشاده پهن مکان وسیع زمین فراخ ساحت، مکانی که کره زمین در منظومه شمسی اشغال می کند، خوراک در هم خرواک آمیخته، فرمانروا مکان وسیع زمین فراخ ساحت، مکانی که کره زمین در منظومه شمسی اشغال می کند
میدان و عرصه، فضا در فارسی اسپاش وای دروای، فراخنای گشاده پهن مکان وسیع زمین فراخ ساحت، مکانی که کره زمین در منظومه شمسی اشغال می کند، خوراک در هم خرواک آمیخته، فرمانروا مکان وسیع زمین فراخ ساحت، مکانی که کره زمین در منظومه شمسی اشغال می کند