اسفرزه، گیاهی بیابانی از خانوادۀ بارهنگ با دانه های ریز قهوه ای رنگ و لعاب دار که مصرف دارویی دارد، اسبغول، اسپرزه، اسپغول، اسپیوش، اسفیوش، بزرقطونا، بنگو، روف، سابوس، سپیوش، شکم پاره
اِسفَرزه، گیاهی بیابانی از خانوادۀ بارهنگ با دانه های ریز قهوه ای رنگ و لعاب دار که مصرف دارویی دارد، اَسبغول، اِسپَرزه، اَسپغول، اِسپیوش، اَسفیوش، بَزرِقَطونا، بَنگو، روف، سابوس، سِپیوش، شِکَم پاره
دریغ و تأسف و حسرت خوردن، مسخرگی و ظرافت کردن. (برهان) : رخش بر مه و خور فسوسد همی پری خاک راهش ببوسد همی. فردوسی. بدان سقا که خود خشک است کاسش گهی بگری و گه بفسوس و برخند. ناصرخسرو. ، از راه بیرون شدن و بیراهی کردن. (برهان)
دریغ و تأسف و حسرت خوردن، مسخرگی و ظرافت کردن. (برهان) : رخش بر مه و خور فسوسد همی پری خاک راهش ببوسد همی. فردوسی. بدان سقا که خود خشک است کاسش گهی بگری و گه بفسوس و برخند. ناصرخسرو. ، از راه بیرون شدن و بیراهی کردن. (برهان)
تقاضا کردن، برانگیختن به جنگ و کارهای دیگر باشد، راندن و دور کردن، دور کردن و تکانیدن گرد و خاک از دامن. (برهان) پژمرده کردن، پژمرده شدن، پریشان گردیدن و درهم شدن. (برهان). رجوع به بشولیدن و پژولیدن شود
تقاضا کردن، برانگیختن به جنگ و کارهای دیگر باشد، راندن و دور کردن، دور کردن و تکانیدن گرد و خاک از دامن. (برهان) پژمرده کردن، پژمرده شدن، پریشان گردیدن و درهم شدن. (برهان). رجوع به بشولیدن و پژولیدن شود
یکی از محارم تن ّ پادشاه صیدا بود که به رسالت نزد اردشیر سوم رفت و آمادگی پادشاه صیدا را به انقیاد و همکاری با اردشیر اعلام داشت. رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1169- 1171 شود
یکی از محارم تِن ّ پادشاه صیدا بود که به رسالت نزد اردشیر سوم رفت و آمادگی پادشاه صیدا را به انقیاد و همکاری با اردشیر اعلام داشت. رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1169- 1171 شود
به لغت یونانی بذرقطونا را گویند که سبیوش باشد. (برهان) (آنندراج). بزرقطونان است. (اختیارات بدیعی) (بحر الجواهر) (ذخیرۀ خوارزمشاهی) (تحفۀ حکیم مؤمن). مأخوذ از یونانی، اسفرزه و بزرقطونا. (ناظم الاطباء)
به لغت یونانی بذرقطونا را گویند که سبیوش باشد. (برهان) (آنندراج). بزرقطونان است. (اختیارات بدیعی) (بحر الجواهر) (ذخیرۀ خوارزمشاهی) (تحفۀ حکیم مؤمن). مأخوذ از یونانی، اسفرزه و بزرقطونا. (ناظم الاطباء)
از یونانی پولیون، مریم نخودی، (فرهنگ فارسی معین)، دارویی است که از ملک شام آرند، جراحتهای تازه را نافع است، (آنندراج) (از برهان)، اسم یونانی جعده است، (فهرست مخزن الادویه)
از یونانی پولیون، مریم نخودی، (فرهنگ فارسی معین)، دارویی است که از ملک شام آرند، جراحتهای تازه را نافع است، (آنندراج) (از برهان)، اسم یونانی جعده است، (فهرست مخزن الادویه)