جدول جو
جدول جو

معنی فسولیون - جستجوی لغت در جدول جو

فسولیون
برغوثی است که بزرقطونا باشد. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بشولیون
تصویر بشولیون
اسفرزه، گیاهی بیابانی از خانوادۀ بارهنگ با دانه های ریز قهوه ای رنگ و لعاب دار که مصرف دارویی دارد، اسبغول، اسپرزه، اسپغول، اسپیوش، اسفیوش، بزرقطونا، بنگو، روف، سابوس، سپیوش، شکم پاره
فرهنگ فارسی عمید
(گِ رِ تَ)
بسوریدن. بشولیدن. پشولیدن. نفرین کردن باشد. (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از سروری). رجوع به بسوریدن، بشولیدن، پشولیدن و بسور شود
لغت نامه دهخدا
به رومی حناست. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به فغولیون و فقولیون شود
لغت نامه دهخدا
اسفیداج اسرب است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(مَ کَ دَ)
دریغ و تأسف و حسرت خوردن، مسخرگی و ظرافت کردن. (برهان) :
رخش بر مه و خور فسوسد همی
پری خاک راهش ببوسد همی.
فردوسی.
بدان سقا که خود خشک است کاسش
گهی بگری و گه بفسوس و برخند.
ناصرخسرو.
، از راه بیرون شدن و بیراهی کردن. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(مَ گَ دَ)
تقاضا کردن، برانگیختن به جنگ و کارهای دیگر باشد، راندن و دور کردن، دور کردن و تکانیدن گرد و خاک از دامن. (برهان)
پژمرده کردن، پژمرده شدن، پریشان گردیدن و درهم شدن. (برهان). رجوع به بشولیدن و پژولیدن شود
لغت نامه دهخدا
به یونانی عقل است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
بطیخ، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(تِ یُ)
یکی از محارم تن ّ پادشاه صیدا بود که به رسالت نزد اردشیر سوم رفت و آمادگی پادشاه صیدا را به انقیاد و همکاری با اردشیر اعلام داشت. رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1169- 1171 شود
لغت نامه دهخدا
صاحب قاموس کتاب مقدس گوید: این کلمه یونانی و مرادف ابدون عبری به معنی مخرب است
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ لیُ)
دریاچه ای بدامنۀ الومپس بجنوب غربی بروصه و بدانجا شهرکی هم بدین نام با 2700 تن سکنه است
لغت نامه دهخدا
(اَ)
تخم کرفس کوهی. (برهان) (مؤید الفضلاء).
لغت نامه دهخدا
(اُ لی یو)
جمع واژۀ اصولی (در حالت رفع). رجوع به اصولی شود
لغت نامه دهخدا
(بِ /بُ لِ)
به لغت یونانی بذرقطونا را گویند که سبیوش باشد. (برهان) (آنندراج). بزرقطونان است. (اختیارات بدیعی) (بحر الجواهر) (ذخیرۀ خوارزمشاهی) (تحفۀ حکیم مؤمن). مأخوذ از یونانی، اسفرزه و بزرقطونا. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
فاوانیا. (از فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
از یونانی پولیون، مریم نخودی، (فرهنگ فارسی معین)، دارویی است که از ملک شام آرند، جراحتهای تازه را نافع است، (آنندراج) (از برهان)، اسم یونانی جعده است، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
به یونانی تخمی است که سبیوش و بذرقطونا باشد. (برهان). اسفرزه. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(فِ)
اسفرزه. (فرهنگ فارسی معین). اسپرزه. شکم پاره. برغوثی قطونا. اسفیوس. (یادداشتهای مؤلف). رجوع به فسولیون شود
لغت نامه دهخدا
به یونانی کاکنج است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
به یونانی باقلی قبطی است که قلقاس نامند. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
بمعنی حناست. (از تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
تصویری از فسیلیون
تصویر فسیلیون
فسلیون بنگرید به فسلیون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فسلیون
تصویر فسلیون
یونانی تازی گشته اسفرزه از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فولیون
تصویر فولیون
یونانی مریم نخودی از گیاهان مریم نخودی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فهلویون
تصویر فهلویون
جمع فهلوی در حالت رفعی (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) فهلویین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فقولیون
تصویر فقولیون
حنا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسالیون
تصویر اسالیون
یونانی تخم کرفس کوهی کرفسینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بشولیون
تصویر بشولیون
اسفرزه لاتینی تازی شده اسفرزه سبیوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پسیلیون
تصویر پسیلیون
لاتینی اسفرزه از گیاهان اسفرزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فسوسیدن
تصویر فسوسیدن
دریغ و حسرت خوردن، ظرافت نمودن مسخرگی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فسوسیدن
تصویر فسوسیدن
((فُ دَ))
دریغ و حسرت خوردن، ظرافت نمودن، مسخرگی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فژولیدن
تصویر فژولیدن
((فَ دَ))
افژولیدن، پریشان ساختن، پراکنده کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فژولیدن
تصویر فژولیدن
((فِ دَ))
پژولیدن، پریشان شدن، پژمرده شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فهلویون
تصویر فهلویون
((فَ لَ یُّ))
جمع فهلوی
فرهنگ فارسی معین