جدول جو
جدول جو

معنی بشولیون

بشولیون
اسفرزه، گیاهی بیابانی از خانوادۀ بارهنگ با دانه های ریز قهوه ای رنگ و لعاب دار که مصرف دارویی دارد، اسبغول، اسپرزه، اسپغول، اسپیوش، اسفیوش، بزرقطونا، بنگو، روف، سابوس، سپیوش، شکم پاره
تصویری از بشولیون
تصویر بشولیون
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با بشولیون

بشولیون

بشولیون
به لغت یونانی بذرقطونا را گویند که سبیوش باشد. (برهان) (آنندراج). بزرقطونان است. (اختیارات بدیعی) (بحر الجواهر) (ذخیرۀ خوارزمشاهی) (تحفۀ حکیم مؤمن). مأخوذ از یونانی، اسفرزه و بزرقطونا. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

بشولیدن

بشولیدن
پریشان کردن، آشفته کردن
پریشان شدن، آشفته شدن، شوریده شدن، آشُفتَن، آشوفتَن، شوریدَن، پِشولیدَن، پَریشیدَن، پَژولیدَن، بَرهَم خوردن
بشولیدن
فرهنگ فارسی عمید

بشولیدن

بشولیدن
بشوریدن. پشولیدن. دیدن و دانستن. (برهان) (فرهنگ خطی) (صحاح الفرس) (سروری). دیدن و نگریستن. (ناظم الاطباء). دیدن. (فرهنگ نظام) :
کار بشولی که خرد کیش شد
از سر تدبیر و خرد پیش شد.
ابوشکور (از فرهنگ نظام) (از اشعار پراکنده).
لغت نامه دهخدا