- فریبگاه
- جایی که در آنجا طلسم بسته باشند، طلسم
معنی فریبگاه - جستجوی لغت در جدول جو
- فریبگاه
- جایی که در آن جا طلسم بسته باشند، طلسم
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جایی که در آنجا طلسم بسته باشند، طلسم
حیله گر
جای نشست نشستنگاه محل جلوس، تخت سریر
پایتخت
جای فروش، محل فروش اجناس
جای فرود آمدن، محل پایین آمدن، میدان وسیع دارای باند آشیانه و دستگاه های دیگر برای فرود آمدن یا پرواز کردن هواپیما
جای گریختن، محل مناسب برای گریختن، در علوم ادبی جایی از نطق یا نوشته یا قصیده که می توان در آنجا به مناسبتی از موضوع سخن به موضوع دیگر گریز زد
جای نشستن، نشستنگاه، تخت، اورنگ، ران و کفل
جای سر گذاشتن، بالش و بالای بستر که بر آن سر می گذارند
فریب دهنده، آنچه یا آنکه دیگری را فریب داده و گول می زند
اوراک گاه شبانگاه
منزل، محل فرود آمدن نشیمنگاه هواپیما، مهبط
جای فروختن متاع و کالا، دکان
فریب دهنده، دلفریب: تاکسوتی زیبنده از دست باف قریحه خویش دروپوشم و حیلتی فریبنده از صنعت صیاغت خاطر خود برو بندم
فریبنده فریب دهنده. یا زبان فریبناک. زبان چرب و نرم و فریبنده: آمد آن خواهر زبانی باز با زبانی فریبناک و دراز
حیله گر، مکار
جای گریختن
نشستگاه، محل جلوی، تخت، سریر
فریبنده، فریب دهنده، برای مثال آدمی کاو فریبناک بود / هم ز دیوان این مغاک بود (نظامی۴ - ۶۷۸)
جای پر ریختن پرنده
Dashing, Insidious, Roguish, Seductive, Seductively, Tantalizingly
Deceitful, Wily
enganoso, astuto
deslumbrante, insidioso, travesso, sedutor, de forma sedutora, de maneira tentadora
обманчивый , хитрый
ослепительный , коварный , хитроумный , соблазнительный , соблазнительно , маняще
betrügerisch, listig