معنی فریبناک فریبناک فریبنده، فریب دهنده، برای مثال آدمی کاو فریبناک بود / هم ز دیوان این مغاک بود (نظامی۴ - ۶۷۸) تصویر فریبناک فرهنگ فارسی عمید
فریبناک فریبناک فریبنده فریب دهنده. یا زبان فریبناک. زبان چرب و نرم و فریبنده: آمد آن خواهر زبانی باز با زبانی فریبناک و دراز فرهنگ لغت هوشیار
فریبناک فریبناک فریبنده. فریب کار. فریب آمیز: آدمی کو فریبناک بود هم ز دیوان این مغاک بود. نظامی. مکروه طلعتی است جهان فریبناک هر بامداد کرده بخوبی تجملی. سعدی لغت نامه دهخدا
فریبنده فریبنده فریب دهنده، دلفریب: تاکسوتی زیبنده از دست باف قریحه خویش دروپوشم و حیلتی فریبنده از صنعت صیاغت خاطر خود برو بندم فرهنگ لغت هوشیار