بیشتر با فعل آمدن به کار رود و بمعنی پیش آمدن باشد: مگر باز سپید آمد فرادست که گلزار شب از زاغ سیه رست ؟ نظامی. چو عیسی بر دو زانو پیش بنشست خری با چارپا آمد فرادست. نظامی. ، با فعل دادن، بمعنی سپردن و تسلیم کردن: ابوالقاسم بدین تسویل و تخجیل فریفته شدو زمام خویش فرا دست نصر داد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 231)
بیشتر با فعل آمدن به کار رود و بمعنی پیش آمدن باشد: مگر باز سپید آمد فرادست که گلزار شب از زاغ سیه رست ؟ نظامی. چو عیسی بر دو زانو پیش بنشست خری با چارپا آمد فرادست. نظامی. ، با فعل دادن، بمعنی سپردن و تسلیم کردن: ابوالقاسم بدین تسویل و تخجیل فریفته شدو زمام خویش فرا دست نصر داد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 231)
زیرین پایینی، چوب آستانه در چوب زیرین چهار چوب عتبه. ماه اول سال شمسی و آن مدت توقف آفتابست در برج حمل و مدت آن را اکنون 31 روز گیرند، نام روز نوزدهم از هر ماه شمسی (فروردین روز)
زیرین پایینی، چوب آستانه در چوب زیرین چهار چوب عتبه. ماه اول سال شمسی و آن مدت توقف آفتابست در برج حمل و مدت آن را اکنون 31 روز گیرند، نام روز نوزدهم از هر ماه شمسی (فروردین روز)