جدول جو
جدول جو

معنی فروتقه - جستجوی لغت در جدول جو

فروتقه
(فَ)
دهی است از دهستان بالاولایت بخش حومه شهرستان کاشمر، واقع در پنجهزارگزی جنوب کاشمر و 2هزارگزی جنوب راه کاشمر به بروسکن. ناحیه ای است واقع در جلگه، معتدل و دارای 2064 تن سکنه. از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات، سردرختی، انگور، پنبه و زیره است. اهالی به کشاورزی و قالی بافی گذران میکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فروتنی
تصویر فروتنی
افتادگی، تواضع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرواره
تصویر فرواره
بالاخانه، خانه ای که بالای خانۀ دیگر ساخته می شود، اتاقی که در طبقۀ دوم یا سوم یا بالاتر ساخته شده، خانۀ تابستانی، بالاخانۀ بادگیردار
پربار، پرواره، فروار، فراوار، فربال، بربار، بروار، برواره، غرفه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فروخته
تصویر فروخته
به فروش رسیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فروقه
تصویر فروقه
سخت ترسنده، بسیار ترسو، جبان
فرهنگ فارسی عمید
(دَ)
خوشگوار گردیدن آب. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از برنتقه
تصویر برنتقه
کمدریس از گیاهان کمدریس
فرهنگ لغت هوشیار
چوبی که در پس در اندازند تا گشوده نشود، سکان کشتی، بادبان کشتی، واحد برای شمارش کشتی و هواپیما: دو فروند کشتی سه فروند هواپیما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فروسیه
تصویر فروسیه
از ریشه پارسی فروسه بنگرید به فروسه و دلیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کروتنه
تصویر کروتنه
عنکبوت
فرهنگ لغت هوشیار
مفروقه در فارسی مونث مفروق بنگرید به مفروق مونث مفروق مقابل مقرونه، جمع مفروقات: (اوتاد بحور دایره سریع بعضی مقرونه است و بعضی مفروقه) (المعجم. مد. چا. 52: 1)
فرهنگ لغت هوشیار
ترسنده، بند بند نامه بند گیاه به غایت ترسنده و جبان: هر فرت فروقه به گوشه ای افتاده اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرزدقه
تصویر فرزدقه
پارسی تازی گشته پرزدگ یک پرزدگ خاز ترش (خمیر ترش) زواله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فروقه
تصویر فروقه
((فُ قَ یا ق))
به غایت ترسنده و جبان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرونده
تصویر فرونده
((فَ. وَ دِ))
فروند، چوبی که در پس می انداختند تا در باز نشود، سکان کشتی، بادبان کشتی، واحد شمارش کشتی و هواپیما
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فروخته
تصویر فروخته
((فُ خْ تِ))
روشن شده، شعله ور شده، خشمگین، افروخته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فروتنی
تصویر فروتنی
تواضع، خشیت، اکناع، خضوع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فروتنی
تصویر فروتنی
Condescendence, Condescension, Humbleness, Humility, Unpretentiousness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فروتنی
تصویر فروتنی
condescendance, humilité, simplicité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از فروتنی
تصویر فروتنی
condescendência, humildade, simplicidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فروتنی
تصویر فروتنی
merendahkan, kerendahan hati, kesederhanaan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از فروتنی
تصویر فروتنی
küçümseme, alçakgönüllülük
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از فروتنی
تصویر فروتنی
高慢 , 謙遜 , 質素さ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از فروتنی
تصویر فروتنی
高高在上 , 谦逊 , 朴实
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از فروتنی
تصویر فروتنی
זלזול , ענווה , פִּשְׁטוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از فروتنی
تصویر فروتنی
거만 , 겸손
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از فروتنی
تصویر فروتنی
minachting, nederigheid, bescheidenheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از فروتنی
تصویر فروتنی
विनम्रता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از فروتنی
تصویر فروتنی
снисхождение , смирение , непритязательность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فروتنی
تصویر فروتنی
condiscendenza, umiltà, semplicità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از فروتنی
تصویر فروتنی
condescendencia, humildad, sencillez
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از فروتنی
تصویر فروتنی
презирство , смиренність , скромність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از فروتنی
تصویر فروتنی
pogarda, pokora, skromność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فروتنی
تصویر فروتنی
Herablassung, Demut, Bescheidenheit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فروتنی
تصویر فروتنی
dhihaka, unyenyekevu
دیکشنری فارسی به سواحیلی