جدول جو
جدول جو

معنی فرواره

فرواره
بالاخانه، خانه ای که بالای خانۀ دیگر ساخته می شود، اتاقی که در طبقۀ دوم یا سوم یا بالاتر ساخته شده، خانۀ تابستانی، بالاخانۀ بادگیردار
پربار، پرواره، فروار، فراوار، فربال، بربار، بروار، برواره، غرفه
تصویری از فرواره
تصویر فرواره
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با فرواره

فرواره

فرواره
فروار که خانه تابستانی و بالا خانه چهاردر و بادگیر باشد. (برهان). پرواره. غرفه. فربال. فرباله. فروال. (یادداشت بخط مؤلف) ، گنجینه. (برهان). رجوع به فروار، فربال و فرباله شود
لغت نامه دهخدا

پرواره

پرواره
بالاخانِه، خانه ای که بالای خانۀ دیگر ساخته می شود، اتاقی که در طبقۀ دوم یا سوم یا بالاتر ساخته شده، خانۀ تابستانی، بالاخانۀ بادگیردار
پَربار، فَروار، فَروارِه، فَراوار، فَربال، بَربار، بَروار، بَروارِه، غُرفِه
پرواره
فرهنگ فارسی عمید

برواره

برواره
بالاخانِه، خانه ای که بالای خانۀ دیگر ساخته می شود، اتاقی که در طبقۀ دوم یا سوم یا بالاتر ساخته شده، خانۀ تابستانی، بالاخانۀ بادگیردار
پَربار، پَروارِه، فَروار، فَروارِه، فَراوار، فَربال، بَربار، بَروار، غُرفِه
برواره
فرهنگ فارسی عمید

آرواره

آرواره
هر یک از دو قسمت استخوان بالا و پایین فک که دندان ها روی آن قرار دارد
آروارۀ بالا: در علم زیست شناسی استخوان آروارۀ بالایی، فک اعلی
آروارۀ پایین: در علم زیست شناسی استخوان متحرک آروارۀ زیرین، فک اسفل
آرواره
فرهنگ فارسی عمید

فروارد

فروارد
مهاجم، آنکه ناگاه حمله کند یا ناگهان به کسی یا جایی درآید، هجوم کننده
فروارد
فرهنگ فارسی عمید

فرفاره

فرفاره
پارسی تازی گشته از فرفره و از فرفار باد نما، یک درخت فرفار
فرفاره
فرهنگ لغت هوشیار