جدول جو
جدول جو

معنی فرهنجیده - جستجوی لغت در جدول جو

فرهنجیده
ادب کرده تادیب شده، خوشخو کرده، دانش آموخته تعلیم یافته
تصویری از فرهنجیده
تصویر فرهنجیده
فرهنگ لغت هوشیار
فرهنجیده
((فَ هَ دِ))
تربیت شده، علم آموخته
تصویری از فرهنجیده
تصویر فرهنجیده
فرهنگ فارسی معین
فرهنجیده
تربیت شده
تصویری از فرهنجیده
تصویر فرهنجیده
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرهنجیدن
تصویر فرهنجیدن
ادب کردن، تربیت کردن، برای مثال چنانت بفرهنجم ای بدنهاد / که ناری دگرباره ایران به یاد (فردوسی۲ - ۴۲۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرهنجنده
تصویر فرهنجنده
ادب کننده، تربیت کننده
فرهنگ فارسی عمید
ادب کرده تادیب کردن، خوشخو کردن نیکو خصلت ساختن، دانش آموختن تعلیم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرهنجنده
تصویر فرهنجنده
ادب کننده مودب مربی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرهنجیدن
تصویر فرهنجیدن
((فَ هَ دَ))
تربیت کردن، علم آموختن، خوشخو کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرهنجنده
تصویر فرهنجنده
((فَ هَ جَ دِ))
ادب کننده، تربیت کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برهنجیدن
تصویر برهنجیدن
گستردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برهنجیدن
تصویر برهنجیدن
هنجیدن، آهنگ کردن، کشیدن، برآوردن، برای مثال چنان که مرغ هوا پّر و بال برهنجد / تو بر خلایق بر پرّ مردمی برهنج (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۸۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آهنجیده
تصویر آهنجیده
انتزاعی، منتزع، مجرد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آهنجیده
تصویر آهنجیده
بیرون کرده
فرهنگ لغت هوشیار
سخت درهم کشیده و کوفته، چین بهم رسانیده بر چین و شکن، درشت گردیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترنجیده
تصویر ترنجیده
درهم کشیده، فشرده، افسرده، برای مثال جان ترنجیده و شکسته دلم / گویی از غم همی فروگسلم (رودکی - ۵۴۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آهنجیده
تصویر آهنجیده
بیرون کشیده شده، قد کشیده، برهیخته، آهازیده، آهیخته، فراهیخته، آهخته، برکشیده، آخته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترنجیده
تصویر ترنجیده
((تَ رَ دِ))
سخت درهم کشیده شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رنجیده
تصویر رنجیده
معذب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رنجیده
تصویر رنجیده
آزرده دلتنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرهنجه
تصویر فرهنجه
باادب، خوش خو، نیکوسیرت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرهنجه
تصویر فرهنجه
با ادب مودب، خوش خلق خوشخوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رنجیده
تصویر رنجیده
((رَ دِ یا دَ))
آرزده، دلتنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرهنجه
تصویر فرهنجه
((فَ هَ جِ))
با ادب، نیکو سیرت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رنجیده
تصویر رنجیده
آزرده، دل تنگ
فرهنگ فارسی عمید