جدول جو
جدول جو

معنی فرقد - جستجوی لغت در جدول جو

فرقد
(پسرانه)
هر یک از دو ستاره فرقدین
تصویری از فرقد
تصویر فرقد
فرهنگ نامهای ایرانی
فرقد
بچۀ گاو وحشی، گوساله، در علم نجوم فرقدان
تصویری از فرقد
تصویر فرقد
فرهنگ فارسی عمید
فرقد
ستاره میخگاه، گوساله پدرام گوساله، گوساله دشتی
تصویری از فرقد
تصویر فرقد
فرهنگ لغت هوشیار
فرقد
((فَ قَ))
گوساله، گوساله دشتی
تصویری از فرقد
تصویر فرقد
فرهنگ فارسی معین
فرقد
دو برادران، نام دو ستاره بر سینه صورت فلکی خرس کوچک یا دب اصغر، فرقدان
تصویری از فرقد
تصویر فرقد
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرقه
تصویر فرقه
دسته، گروه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فاقد
تصویر فاقد
بی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فرید
تصویر فرید
(پسرانه)
بی همتا، یکتا، یگانه، بی نظیر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرود
تصویر فرود
(پسرانه)
پائین، نام پسر سیاوش، نام پسر کیخسرو، نام پسر خسرو پرویز و شیرین، نام پسر سیاوش و جریره و برادر کیخسرو پادشاه کیانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرمد
تصویر فرمد
(پسرانه)
نام روستایی در نزدیکی طوس
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فربد
تصویر فربد
(پسرانه)
راست، مناعت، بزرگی، دارای شکوه و جلال، باشکوه، شکوهمند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرجد
تصویر فرجد
پدرجد، جد اعلا، نیای بزرگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرقه
تصویر فرقه
دسته ای از مردم، طایفه، گروه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فاقد
تصویر فاقد
مقابل واجد، آنکه یا آنچه چیزی را ندارد، محروم، بی نصیب، ویژگی زنی که شوهر یا فرزند خود را از دست داده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرود
تصویر فرود
به زمین نشستن هواپیما، پایین،
در موسیقی الگوهای ملودیک برای بازگشت به مایۀ اصلی و حالت اولیه در آخر اجرای هر دستگاه یا آواز،
نشیب، سرازیری، بخش زیرین جایی، قرار گرفته در مرتبۀ پایین تر
تنها، یکتا، یگانه
فرود آمدن: به زمین نشستن مثلاً هواپیما فرود آمد، پایین آمدن
فرود آوردن: پایین آوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرید
تصویر فرید
یکتا، بی نظیر، بی مانند، گوهری که در میان گردنبند قرار دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عرقد
تصویر عرقد
دیو خار ازگیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرقد
تصویر غرقد
گیاه دیو خار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاقد
تصویر فاقد
گم کننده، از دست رفته، نداشتن آن
فرهنگ لغت هوشیار
جمع فرد، تنهایان یگانگان تکان فراد مروارید فروش و سازنده رشته مروارید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرند
تصویر فرند
شمشیر جوهر دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرصد
تصویر فرصد
هسته انگور
فرهنگ لغت هوشیار
سبزه ایست در نهایت تری و تازگی و آن در کنار آبها و زمین های نمناک می روید و مفروش بر روی زمین است و مخصوص بزمانی نیست. شاخه های آن دراز و باریک با گرهها و بندهای بسیار و برگ آن بسیار ریز و سرهای آن تند و اندک صلب و گل آن ما بین سرخی و سفیدی است نجم ثیل، هر گونه سبزه علفی نوع چمن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرقه
تصویر فرقه
گروه مردم، دسته ای از مردم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرقم
تصویر فرقم
مهره نره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرقت
تصویر فرقت
جدایی و مفارقت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرود
تصویر فرود
نشیب و زیر و پائین، تحت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرهد
تصویر فرهد
فروند زیبا (فروند امرد) فروند زیبا، گرد اندام مرد، شتابزده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرید
تصویر فرید
واحد، یگانه، یکتا، بی مانند، بی نظیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرقد
تصویر مرقد
خوابگاه، آرامگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاقد
تصویر فاقد
((ق ِ))
نایابنده، کسی که چیزی یا کسی را نداشته باشد، زنی که شوهر یا فرزند خود را از دست داده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرند
تصویر فرند
((فَ رِ))
پرند، جوهر تیغ و شمشیر، نوعی پارچه ابریشمی موج دار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرقه
تصویر فرقه
((فِ رْ قِ))
دسته، گروه، طایفه، جمع فرق، فرقت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرقت
تصویر فرقت
((فُ قَ))
جدایی، دوری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرقت
تصویر فرقت
((فِ قَ))
دسته، گروه، طایفه، جمع فرق، فرقه
فرهنگ فارسی معین