جدول جو
جدول جو

معنی فرید

فرید
یکتا، بی نظیر، بی مانند، گوهری که در میان گردنبند قرار دارد
تصویری از فرید
تصویر فرید
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با فرید

فرید

فرید
یگانه، بی همتا، گوهر یکتا و گران بها، گوهری که میان گردن بند آویزان کنند
فرید
فرهنگ فارسی معین

آفرید

آفرید
در ترکیبات بمعنی آفریده آید: به آفرید ماه آفرید گرد آفرید
آفرید
فرهنگ لغت هوشیار