- فرستاده
- مرسوله، رسول
معنی فرستاده - جستجوی لغت در جدول جو
- فرستاده
- روانه شده، رسول، پیغامبر، سفیر، فرسته
- فرستاده
- چیزی را گویند که شخص به جهت کسی بفرستد، مرسله، قاصد، رسول
- فرستاده ((فِ رِ دِ))
- روانه کرده، سفیر، پیغامبر، رسول، فرسته
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
روانه کردن، راهی کردن، گسیل داشتن
خواندن
گفتن مثلاً صلوات فرستادن،
امکان حضور یا اشتغال کسی را در جایی فراهم کردن مثلاً به دانشگاه فرستاد،
با وسایل مخابراتی مطلبی را منتقل کردن
در جهتی پرتاب کردن مثلاً موشک را به هوا فرستاد
خواندن
گفتن مثلاً صلوات فرستادن،
امکان حضور یا اشتغال کسی را در جایی فراهم کردن مثلاً به دانشگاه فرستاد،
با وسایل مخابراتی مطلبی را منتقل کردن
در جهتی پرتاب کردن مثلاً موشک را به هوا فرستاد
آنکه کسی یا چیزی را به جایی فرستد گسیل دارنده، جمع فرستندگان
ارسال، گسیل کردن
((فِ رِ تَ دِ یا دَ))
فرهنگ فارسی معین
آن که چیزی را به جایی می فرستد، گسیل دارنده، دستگاهی که به کمک امواج الکترومغناطیس، صوت یا تصویر قابل دریافت منتشر می کند
آنکه کسی یا چیزی را به جایی می فرستد مثلاً فرستندۀ نامه
دستگاهی که امواج الکترومغناطیسی صوتی و تصویری را برای گیرنده ها می فرستد
دستگاهی که امواج الکترومغناطیسی صوتی و تصویری را برای گیرنده ها می فرستد
Consignor, Expeditor
enviar
remetente, expedidor
отправлять
отправитель , экспедитор
senden
Absender, Expeditör
wysyłać
nadawca, ekspedytor
відправляти
відправник , експедитор
remitente, expedidor
envoyer
expéditeur
inviare
mittente, spedizioniere
verzenden
afzender, expediteur
भेजना
प्रेषक
mengirim
pengirim