جدول جو
جدول جو

معنی فرستنده

فرستنده
آنکه کسی یا چیزی را به جایی می فرستد مثلاً فرستندۀ نامه
دستگاهی که امواج الکترومغناطیسی صوتی و تصویری را برای گیرنده ها می فرستد
تصویری از فرستنده
تصویر فرستنده
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با فرستنده

فرستنده

فرستنده
آنکه کسی یا چیزی را به جایی فرستد گسیل دارنده، جمع فرستندگان
فرستنده
فرهنگ لغت هوشیار

فرستنده

فرستنده
آن که چیزی را به جایی می فرستد، گسیل دارنده، دستگاهی که به کمک امواج الکترومغناطیس، صوت یا تصویر قابل دریافت منتشر می کند
فرستنده
فرهنگ فارسی معین