جدول جو
جدول جو

معنی فرخندگی - جستجوی لغت در جدول جو

فرخندگی
میمنت، سعادت، خجستگی
تصویری از فرخندگی
تصویر فرخندگی
فرهنگ فارسی عمید
فرخندگی
(فَ خُ دَ / دِ)
یمن. میمنت. فرخی. مبارکی. خجستگی. (یادداشت به خط مؤلف). خجستگی و میمونی. (آنندراج) :
بزرگی و شاهی و فرخندگی
توانایی و فر و زیبندگی.
دقیقی.
به فرخندگی شاه فیروزبخت
یکی روز برشد به فیروزه تخت.
نظامی
لغت نامه دهخدا
فرخندگی
خجستگی مبارکی میمنت خوش اقبالی یمن
تصویری از فرخندگی
تصویر فرخندگی
فرهنگ لغت هوشیار
فرخندگی
میمنت
تصویری از فرخندگی
تصویر فرخندگی
فرهنگ واژه فارسی سره
فرخندگی
تبرک، تیمن، مبارکی، میمنت، یمن
متضاد: نحوست
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فریبندگی
تصویر فریبندگی
فریبنده بودن، حالت و وضع فریبنده، مکر، فریب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شرمندگی
تصویر شرمندگی
خجلت، شرمساری، شرمنده شدن، شرمنده بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خربندگی
تصویر خربندگی
شغل و عمل خربنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فروزندگی
تصویر فروزندگی
درخشندگی، روشنی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رخشندگی
تصویر رخشندگی
درخشندگی، درخشان بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درخشندگی
تصویر درخشندگی
درخشان بودن، فروغ و روشنایی داشتن
فرهنگ فارسی عمید
(فَ خُ دَ / دِ)
شآمت. نامبارکی. مقابل فرخندگی. رجوع به فرخنده و فرخندگی شود
لغت نامه دهخدا
(چَ خَ دَ / دِ)
حرکت دورانی. دوران. گردش دوری. عمل چرخیدن و حرکت دورانی کردن. گردندگی. رجوع به چرخ و چرخنده شود
لغت نامه دهخدا
(فَ خَ دَ / دِ)
صفت فراخنده. (یادداشت بخط مؤلف). رجوع به فراخنده شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از لرزندگی
تصویر لرزندگی
چگونگی و حالت لرزنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گروندگی
تصویر گروندگی
عمل گرونده مومنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گردندگی
تصویر گردندگی
گردنده بودن تحرک، تغیر تحول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فروشدگی
تصویر فروشدگی
دخول، نفوذ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرسودگی
تصویر فرسودگی
فرسوده بودن، فرسایش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرسندگی
تصویر پرسندگی
حالت و چگونگی پرسنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرمندگی
تصویر شرمندگی
خجلت شرمنده بودن شرمساری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رخشندگی
تصویر رخشندگی
رخشنده بودن درخشندگی روشنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درخشندگی
تصویر درخشندگی
تابندگی پرتو افکنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارزندگی
تصویر ارزندگی
عمل ارزیدن ارزنده بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درخشندگی
تصویر درخشندگی
((دَ یا دِ رَ شَ دِ))
تابندگی، پرتوافکنی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خربندگی
تصویر خربندگی
((خَ بَ دِ))
نگهبانی از خر، کرایه دادن خر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرسودگی
تصویر فرسودگی
استهلاک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از درخشندگی
تصویر درخشندگی
Brilliance, Luminosity, Luster
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سرزندگی
تصویر سرزندگی
Effervescence, Liveliness, Peppiness, Perkiness, Spiritedness, Vivaciousness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شرمندگی
تصویر شرمندگی
Abashment, Embarrassment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فریبندگی
تصویر فریبندگی
Allurement, Enticement, Fabulousness, Glamorization
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فروشندگی
تصویر فروشندگی
Salesmanship
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از لرزندگی
تصویر لرزندگی
Convulsiveness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فریبندگی
تصویر فریبندگی
sedução, tentação, fabulosa, glamourização
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فروشندگی
تصویر فروشندگی
(PT) habilidade de vender
دیکشنری فارسی به پرتغالی