- فرج (پسرانه)
- گشایش در کار
معنی فرج - جستجوی لغت در جدول جو
- فرج
- عورت زن، شرمگاه، آلت تناسلی مرد یا زن
- فرج
- گشایش در کار
رهایی از غم و اندوه و سختی
فرصت پیش آمده بین دو زمان تعیین شده برای انجام کارهای معیّن، مهلت
گشادگی، شکاف میان دو چیز، رخنه، شکاف، فرجه
- فرج
- عورت انسان و بر پیش و پس اطلاق میشود گشایش در کار
- فرج ((فَ رَ))
- گشایش، گشایش در کار و مشکل
- فرج ((فَ رْ))
- ورج، ارج، فره، شأن، شوکت، قدر
- فرج
- سوراخ، شکاف، عورت زن، آلت تناسلی زن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پدرجد، جد اعلا، نیای بزرگ
فرصت پیش آمده بین دو زمان تعیین شده برای انجام کارهای معیّن، مهلت
گشادگی، شکاف میان دو چیز، رخنه، شکاف، فرج
گشادگی، شکاف میان دو چیز، رخنه، شکاف، فرج
جامۀ ردامانندی که بر روی جامه های دیگر بر تن می کنند
این واژه را شاد فراهم آورنده آنندراج از غیاث اللغات برگرفته و آن را تازی دانسته یک لا گونه ای پوشش در ویشانه است نوعی جبه صوفیان
رخنه و شکاف
چوز نما، گشاده سرین: زن
گردش
گیاهی است از تیره ای بنام خرفه جزو رده جدا گلبرگها که خودرو و دارای ساقه های سرخی است که روی زمین میخوابد. گلبرگهایش سفید یا زرد و تخم های آن ریز و سیاه است. تخم آن در پزشکی بکار میرود پر پهن فرفهن فرفین بوخله خفرج بقله الحمقاء
انس جستن، گشایش یافتن
سیر و گشت، کنایه از گشایش یافتن، از تنگی و دشواری بیرون آمدن، زایل شدن غم و اندوه، کنایه از گشادگی خاطر
گیاهی است از تیره خرفه، جزو رده جداگلبرگ ها، گلبرگ هایش سفید یا زرد و تخم های آن ریز و سیاه است، تخم آن در پزشکی به کار می رود، پرپهن، فرفهن، فرفین، بوخله،، بقله الحمقاء
تقاضای تجدید نظر
معجزه
اخیر، نهایی
منتهی شدن، منجر شدن
اتمام، پایان، سرانجام، عاقبت
وجدان، فاضل
به پایان رسانیدن، پایان دادن
انجام، پایان، عاقبت، آخر کار، در علم حقوق تجدیدنظر در رای دادگاه که توسط دیوان عالی کشور صورت می گیرد
فرجام خواستن: در علم حقوق تقاضای تجدیدنظر در دعوایی که حکم آن از دادگاه استان صادر شده
فرجام خواستن: در علم حقوق تقاضای تجدیدنظر در دعوایی که حکم آن از دادگاه استان صادر شده
آنکه از دادگاه تقاضای تجدیدنظر می کند، مستدعی تمیز
آخرین منزل، گور، قبر
قیامت، روز قیامت، روزی که تمام مردگان به پا خیزند و به حساب اعمال آن ها رسیدگی شود، ستخیز، رستخیز، یوم التلاقی، روز پسین، یوم الحساب، یوم التّناد، یوم الدین، روز درنگ، روز امید و بیم، نشور، روز شمار، یوم السبع، روز بازپرس، رستاخیز، یوم القرار، یوم الحشر، یوم النشور، روز بازخوٰاست، قارعه، روز جزا، طامة الکبریٰ، روز وانفسا، یوم دین، یوم الجمع، روز رستاخیز
قیامت، روز قیامت، روزی که تمام مردگان به پا خیزند و به حساب اعمال آن ها رسیدگی شود، ستخیز، رستخیز، یوم التلاقی، روز پسین، یوم الحساب، یوم التّناد، یوم الدین، روز درنگ، روز امید و بیم، نشور، روز شمار، یوم السبع، روز بازپرس، رستاخیز، یوم القرار، یوم الحشر، یوم النشور، روز بازخوٰاست، قارعه، روز جزا، طامة الکبریٰ، روز وانفسا، یوم دین، یوم الجمع، روز رستاخیز
در علم حقوق تقاضای تجدیدنظر در دعوایی که حکم آن از دادگاه استان صادر شده