فراهیختهفَراهیختِه تربیت شده، ادب آموختهبیرون کشیده شده، قد کشیده، آهازیده، آخته، برهیخته، آهخته، برکشیده، آهنجیده، آهیخته ادامه... تربیت شده، ادب آموختهبیرون کشیده شده، قد کشیده، آهازیدِه، آختِه، بَرهیختِه، آهِختِه، بَرکِشیدِه، آهَنجیدِه، آهیختِه تصویر فراهیخته فرهنگ فارسی عمید
فراهیخته (یِ تَ / تِ) برکشیده. ادب کرده. فراخته. فرهخته. (انجمن آرای ناصری). و رجوع به فراهختن شود ادامه... برکشیده. ادب کرده. فراخته. فرهخته. (انجمن آرای ناصری). و رجوع به فراهختن شود لغت نامه دهخدا
فراهیخته برکشیده (شمشیر و جز آن)، تربیت شده ادب یافته ادامه... برکشیده (شمشیر و جز آن)، تربیت شده ادب یافته تصویر فراهیخته فرهنگ لغت هوشیار
فراهیخته ((فَ تِ)) برکشیده، تربیت شده، ادب آموخته ادامه... برکشیده، تربیت شده، ادب آموخته تصویر فراهیخته فرهنگ فارسی معین