معنی فرازمند - جستجوی لغت در جدول جو
فرازمند
بلند مرتبه
ادامه...
بلند مرتبه
تصویر فرازمند
فرهنگ واژه فارسی سره
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر فرازمان
فرازمان
(پسرانه)
حکم و فرمان
ادامه...
حکم و فرمان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویر فرازنده
فرازنده
(دخترانه)
بالابرنده و افرازنده
ادامه...
بالابرنده و افرازنده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویر فرازنده
فرازنده
بلند کننده، بالابرنده
ادامه...
بلند کننده، بالابرنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویر فروغمند
فروغمند
دارای فروغ، دارای روشنی و تابش
ادامه...
دارای فروغ، دارای روشنی و تابش
فرهنگ فارسی عمید
تصویر فرهومند
فرهومند
فرهمند، باشکوه، با شان و شوکت، دانا، هوشمند
ادامه...
فرهمند، باشکوه، با شان و شوکت، دانا، هوشمند
فرهنگ فارسی عمید
تصویر نیازمند
نیازمند
محتاج، حاجتمند، تهیدست، کنایه از سالک
ادامه...
محتاج، حاجتمند، تهیدست، کنایه از سالک
فرهنگ فارسی عمید
تصویر فرازیدن
فرازیدن
فرازیدَن
افراشتن، گشودن، باز کردن، بستن
ادامه...
افراشتن، گشودن، باز کردن، بستن
فرهنگ فارسی عمید
ترازمند
(تَ مَ)
فرهنگستان ایران این کلمه را بجای متعادل گرفته است. صفت جسمی که در حالت تعادل باشد
ادامه...
فرهنگستان ایران این کلمه را بجای متعادل گرفته است. صفت جسمی که در حالت تعادل باشد
لغت نامه دهخدا
تصویر فروغمند
فروغمند
دارای فروغ نورانی
ادامه...
دارای فروغ نورانی
فرهنگ لغت هوشیار
فره مند
دارای فر خداوند فره شکوهمند: بسی خواندند آن زمان آفرین بدان فره مند آفتاب زمین (گشتاسب)
ادامه...
دارای فر خداوند فره شکوهمند: بسی خواندند آن زمان آفرین بدان فره مند آفتاب زمین (گشتاسب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر فرازنده
فرازنده
افرازنده بلند کننده، گشاینده، مسدود کننده بند کننده
ادامه...
افرازنده بلند کننده، گشاینده، مسدود کننده بند کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر فراآمدن
فراآمدن
پیش آمدن
ادامه...
پیش آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر فرازیدن
فرازیدن
بلند ساختن، گشودن
ادامه...
بلند ساختن، گشودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر نیازمند
نیازمند
حاجتمند، محتاج
ادامه...
حاجتمند، محتاج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ترازمندی
ترازمندی
تعادل
ادامه...
تعادل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ترازمند
ترازمند
متعادل
ادامه...
متعادل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر فیروزمند
فیروزمند
پیروزمند
ادامه...
پیروزمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر فروغمند
فروغمند
((~. مَ))
دارای فروغ، نورانی
ادامه...
دارای فروغ، نورانی
فرهنگ فارسی معین
تصویر فرازیدن
فرازیدن
((فَ دَ))
افراشتن، آراستن، گشودن، بستن
ادامه...
افراشتن، آراستن، گشودن، بستن
فرهنگ فارسی معین
تصویر فره مند
فره مند
((فَ رَّ. مَ))
دارای فر، شکوهمند
ادامه...
دارای فر، شکوهمند
فرهنگ فارسی معین
تصویر فرازنده
فرازنده
بلند کننده، گشاینده، مسدود کننده
ادامه...
بلند کننده، گشاینده، مسدود کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویر نیازمند
نیازمند
((مَ))
محتاج، حاجتمند
ادامه...
محتاج، حاجتمند
فرهنگ فارسی معین
تصویر ترازمند
ترازمند
متعادل
ادامه...
متعادل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر فرانمود
فرانمود
توضیح
ادامه...
توضیح
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر فرازسنج
فرازسنج
آلتیمتر
ادامه...
آلتیمتر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر ترازمندی
ترازمندی
تعادل
ادامه...
تعادل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر نیازمند
نیازمند
محتاج
ادامه...
محتاج
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر نیازمند
نیازمند
Needy
ادامه...
Needy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر نیازمند
نیازمند
نِیَازمَند
necessitado
ادامه...
necessitado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر نیازمند
نیازمند
نِیَازمَند
necesitado
ادامه...
necesitado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر نیازمند
نیازمند
نِیَازمَند
potrzebujący
ادامه...
potrzebujący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر نیازمند
نیازمند
نِیَازمَند
нуждающийся
ادامه...
нуждающийся
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر نیازمند
نیازمند
نِیَازمَند
нужденний
ادامه...
нужденний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر نیازمند
نیازمند
نِیَازمَند
behoeftig
ادامه...
behoeftig
دیکشنری فارسی به هلندی