- فراد (فِ)
یکی فرد و فرد و فرید و فردان. (اقرب الموارد)
معنی فراد - جستجوی لغت در جدول جو
- فراد (فَ)
نام یکی از شهرهای مادهاست که در فاصله بیست وهفت روزه راه از ارمنستان واقع بوده است. رجوع به ایران باستان ج 3 ص 2357 شود
- فراد (فَرْ را)
فروشنده و سازندۀ فرائد. (اقرب الموارد). مرواریدفروش و مرواریدساز. (منتهی الارب)
- فراد
جمع فرد، تنهایان یگانگان تکان فراد مروارید فروش و سازنده رشته مروارید
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
آراج، نام فرشته ای، نام روز بیست و پنجم از هر ماه شمسی در ایران قدیم که در این روز نو پوشیدن را مبارک و سفر را شوم می دانند
فردها، یگانه ها، بی همتاها، بی نظیرها، انسان ها، شخص ها، تک ها، تنهاها، خالی ها، جمع واژۀ فرد
مقابل جماعت، در فقه ویژگی نمازی که به تنهایی خوانده شود، به تنهایی (خواندن نماز) مثلاً نمازش را فرادا خواند
فردرها، کلون ها، چوبهایی به شکل مکعب مستطیل که برای بستن در، بر پشت آن نصب می شود، فانه ها، پانه ها، فهانه ها، تنبه ها، مدنگ ها، بسکله ها، کلندها، فروندها، فلجم ها، کلیدان ها، جمع واژۀ فردر
(اُ رَ)
لغت نامه دهخدا
تنها کردن چیزی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (کشاف اصطلاحات الفنون) (مؤید). تنها کردن. (تاج المصادر بیهقی).
(اَ)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ فرد، بمعنی تنها و طاق و ضد زوج. (آنندراج). جمع واژۀ فرد، تنها و نصف زوج که طاق باشد. (از منتهی الارب).
- افرادالنجوم، ستارگان روشن که در کرانۀ آسمان برآید. فرودالنجوم کذلک. (منتهی الارب). ستارگان روشن در کرانه های آسمان. (مهذب الاسماء نسخۀ خطی).
- افرادالنجوم، ستارگان روشن که در کرانۀ آسمان برآید. فرودالنجوم کذلک. (منتهی الارب). ستارگان روشن در کرانه های آسمان. (مهذب الاسماء نسخۀ خطی).
(فَ دَ)
لغت نامه دهخدا
چوبی که در پس در کوچه اندازند. (برهان). از: فرا + در. فردر. فردره. (از حاشیۀ برهان چ معین)
