معنی فرای
فرای
ماورای
تصویر فرای
فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با فرای
فرار
فرار
گریز
فرهنگ واژه فارسی سره
درای
درای
امر بر گفتن، یعنی بگو مخفف دراینده، گوینده
فرهنگ لغت هوشیار
فرام
فرام
معرب از عبری، تندرو
فرهنگ نامهای ایرانی
فراز
فراز
بلندی و شکوه، جای بلند، بلندی، بخش بالایی چیزی
فرهنگ نامهای ایرانی
فراس
فراس
افق
فرهنگ واژه فارسی سره
فراز
فراز
آند، جمله
فرهنگ واژه فارسی سره
فراخ
فراخ
وسیع
فرهنگ واژه فارسی سره
آرای
آرای
در ترکیبات بجای (آراینده) آید: انجمنظرای بت آرای چمن آرای
فرهنگ لغت هوشیار
برای
برای
بواسطه، بعلت، جهت
فرهنگ لغت هوشیار