جدول جو
جدول جو

معنی فای - جستجوی لغت در جدول جو

فای
دهی از دهستان شاخه وبند (بلوک باوی) بخش مرکزی شهرستان اهواز که در 62 هزارگزی خاور اهواز و 17 هزارگزی جنوب راه فرعی رامهرمز به اهواز واقع است، دشتی گرمسیر، مالاریایی و دارای 105 تن سکنه است، آب آن از چاه تأمین میشود، محصول عمده اش غلات، وشغل اهالی زراعت و گله داری است، ساکنان از طایفۀ سادات غرابی هستند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
فای
در غاله، تنگجای، ریگتوده، شکاف
تصویری از فای
تصویر فای
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فایض
تصویر فایض
(پسرانه)
فیض رسان، فایده بخش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فایقه
تصویر فایقه
(دخترانه)
مؤنث فائق
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فایحه
تصویر فایحه
(دخترانه)
مؤنث فایح
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فایدیم
تصویر فایدیم
(دخترانه)
گل نیلوفر، نام همسر کبوجیه پادشاه هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فایز
تصویر فایز
(پسرانه)
نایل، رستگار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فایزه، فائزه
تصویر فایزه، فائزه
(دخترانه)
مؤنث فائز، نایل، رستگار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فایضه
تصویر فایضه
(دخترانه)
مؤنث فائض
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فاین کات
تصویر فاین کات
فاین کات (Fine Cut) مرحله ای پیشرفته تر و نهایی تر در فرآیند تدوین فیلم است که پس از راف کات (Rough Cut) انجام می شود. در این مرحله، تمام جزئیات و اصلاحات نهایی روی فیلم اعمال می شود تا به نسخه ای برسیم که تقریباً آماده ی نمایش عمومی است.
در فاین کات، تدوین گر و کارگردان به بررسی دقیق تمام صحنه ها و شات ها می پردازند و تغییرات لازم را برای بهبود روایت، زمان بندی و جریان کلی فیلم اعمال می کنند. این مرحله شامل:
تدوین دقیق تر صحنه ها: تنظیم دقیق طول هر صحنه و شات به منظور ایجاد ریتم و پویایی مناسب.
اصلاحات صوتی: تطبیق و تنظیم دیالوگ ها، افکت های صوتی، و موسیقی به طور هماهنگ با تصویر.
افکت های بصری: اعمال جلوه های ویژه، رنگ بندی نهایی (Color Grading)، و بهبود کیفیت تصاویر.
تصحیح نهایی: بررسی فیلم برای اطمینان از عدم وجود خطاها، از جمله اشکالات فنی و یا ناهماهنگی های بصری و صوتی.
هدف از فاین کات، ایجاد یک نسخه نهایی از فیلم است که از نظر فنی و هنری کامل و آماده برای نمایش عمومی یا ارسال به جشنواره ها و سایر پلتفرم ها باشد. در این مرحله، تمام جزئیات نهایی بررسی و تصحیح می شود تا فیلم به بالاترین کیفیت ممکن برسد.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از فایق
تصویر فایق
برگزیده، برتر، چیره، مسلط
فایق آمدن (شدن): چیره شدن، برتری یافتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فایض
تصویر فایض
فیض دهنده، فیض رسان، منتشر، ریزان، کنایه از بهرۀ پول
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فایده
تصویر فایده
بهره، سود، نتیجۀ سودمند، توضیح سودمند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فایز
تصویر فایز
رهایی یابنده، رستگار، پیروز، فایل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فایق شدن
تصویر فایق شدن
چیره شدن، برتری یافتن، فایق آمدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فایق آمدن
تصویر فایق آمدن
چیره شدن، برتری یافتن، فایق شدن
فرهنگ فارسی عمید
شهر بزرگی است بین منبج و حلب، از اعمال منبج، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(یِ)
فائت. ازمیان رفته. فوت شده: اگر غفلت و تقصیری در راه آید فرصت فایت گردد. (سندبادنامه ص 218). اگر آن نکته ها به دست نیامده باشد غبنی باشد از فایت شدن آن. (از بیهقی). رجوع به فائت شود
لغت نامه دهخدا
(یِ)
فائح. رجوع به فائح شود
لغت نامه دهخدا
خلاص شدن نجات یافتن رستگار گشتن، به کام دل رسیدن، دست یافتن، استنباط کردن، غلبه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فایطون
تصویر فایطون
ورتیون
فرهنگ لغت هوشیار
خلاص شدن نجات یافتن رستگار گشتن، به کام دل رسیدن، دست یافتن، استنباط کردن، غلبه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فایزکردن
تصویر فایزکردن
رساندن به چیزی، به مراد رسانیدن موفق کردن
فرهنگ لغت هوشیار
فرو ریزنده، فیض دهنده فیض رساننده، آبی که پس از پر شدن ظرف یا حوض از اطراف آن فرو ریزد، وافر سرشار لبریز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فایق آمدن
تصویر فایق آمدن
چیره گشتن برتری یافتن چیره شدن برتری یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فایق
تصویر فایق
برگزیده بهترین هر چیز، غالب مسلط چیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فایق شدن
تصویر فایق شدن
چیره گشتن برتری یافتن چیره شدن برتری یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
مونث فایق زنی که از حیث جمال بر همگان رجحان داشته باشد، یا احترامات فایقه. احترامات عالیه (در ذیل نامه ها پیش از امضا نویسند: با تقدیم احترامات فایقه)، یا ریاست فایقه. ریاست عالیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاین سند
تصویر فاین سند
ریز ماسه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فایت
تصویر فایت
فوت شده، از میان رفته
فرهنگ لغت هوشیار
بوی خوش دهنده: در اثنا قصیده ای که به ثنای فایحش موشح دارم، مستمع
فرهنگ لغت هوشیار
رستن، به رستگاری رسیدن، دست یافتن، کامکار شدن خلاص شدن نجات یافتن رستگار گشتن، به کام دل رسیدن، دست یافتن، استنباط کردن، غلبه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فایح
تصویر فایح
((یِ))
بوی خوش دهنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فایت
تصویر فایت
((یِ))
از میان رفته، نیست شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فایده
تصویر فایده
بهره، سود، هوده
فرهنگ واژه فارسی سره