- غیوم
- غیم ها، ابرها، سحاب ها، جمع واژۀ غیم
معنی غیوم - جستجوی لغت در جدول جو
- غیوم
- جمع غیم، از ریشه پارسی میغ ها ابرها
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع دمه، بش ها باران های پیوسته همیشگی
ترسیدن
در مرحله سه سوم
غیرتمند، باغیرت، باحمیت، ناموس پرست
غم ها، حزن ها، اندوه ها، جمع واژۀ غم
پاینده، قائم به ذات، از نام های باری تعالی
غیب ها، ناپیداها، ناپدیدها، پنهان ها، جمع واژۀ غیب
جمع ضیم، ستم ها
ستمکار، جنگ، سرکش ماده شتر
مغلوب
جمع غم، اندوهان فرم ها جمع غم اندوه ها غمها
تاریکی
جمع غیل، بیشه ها نیستان ها رود بارها
رشک کن، با غیرت، با حمیت، غیرتمند
جمع غیث باران ها
ناپدید شدن
بک غوک، آبخیزه: در مادر چاه، سنگ پشت: نر، کاکلی پر موی
شیر دفزک شیر سفت
پاینده، قائم بذات
سرگشته
غاصب، ستمگر، ظالم، بیدادگر، جبّار، ستمکار، گرداس، جائر، ستم کیش، ظلم پیشه، جفا پیشه
غیث ها، باران ها، ابرهایی که باران ببارد، گیاهانی که با آب باران بروید، جمع واژۀ غیث
غریو، بانگ بلند، فریاد
ابر، بخارهای غلیظ شده یا تودۀ قطرات آب و ذرات یخ معلق در جو که از آن ها باران و برف و تگرگ می بارد، غمام، میغ، غین، غمامه، سحاب
روز، مقابل شب، زمان میان طلوع تا غروب آفتاب که هوا روشن است
یوم دین: روز رستاخیز
یوم دین: روز رستاخیز
آواز بلند صدای بلند غریو
ابر