معنی غیوث - فرهنگ فارسی عمید
معنی غیوث
- غیوث
- غیث ها، باران ها، ابرهایی که باران ببارد، گیاهانی که با آب باران بروید، جمع واژۀ غیث
تصویر غیوث
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با غیوث
غیوث
- غیوث
- جَمعِ واژۀ غَیث. (اقرب الموارد) (تفلیسی) (المنجد). بارانها. (آنندراج) :
فلسفیی گفت چون دانی حدوث
حادثی ابر چه داند غیوث.
مولوی (مثنوی).
رجوع به غَیث شود
لغت نامه دهخدا
دیوث
- دیوث
- غرچه دراره دنگل پژوند باژن مرد بی غیرت درباره زن خویش بیرشک
فرهنگ لغت هوشیار