فریاد و صداو آواز بسیار بلند. (از برهان قاطع) (از آنندراج). غیو. غو. (برهان قاطع). فریاد برای کمک و یاری و استعانت. (ناظم الاطباء). خروش. رجوع به غو و غیو شود
فریاد و صداو آواز بسیار بلند. (از برهان قاطع) (از آنندراج). غیو. غو. (برهان قاطع). فریاد برای کمک و یاری و استعانت. (ناظم الاطباء). خروش. رجوع به غو و غیو شود
حزن، اندوه، آنچه در گلوگیر گیر کند غصه خوردن: غم و اندوه را در دل نگه داشتن، غم خوردن غصه داشتن: غم و اندوه را در دل نگه داشتن، غم خوردن، غصه خوردن غصه دادن: کسی را اندوهگین ساختن
حزن، اندوه، آنچه در گلوگیر گیر کند غُصه خوردن: غم و اندوه را در دل نگه داشتن، غم خوردن غُصه داشتن: غم و اندوه را در دل نگه داشتن، غم خوردن، غصه خوردن غُصه دادن: کسی را اندوهگین ساختن
آن چه برنگ زغال باشد اسود، تیره تاریک، رنگ زغال سواد. توضیح تیره ترین رنگهاست و آن رنگی است خارج از دسته رنگهای اصلی و فرعی. چون این رنگ را به رنگ دیگر اضافه کنند آن را تیره سازد مقابل سفید، کسی که سیاه پوست باشد، حبشی زنگی، اسب سیاه رنگ، خط چهارم از جمله هفت خط جام ارزق، مست طافح سیاه مست، نحس شوم. یا بازار سیاه. بازاری که در آن قیمت اشیا را بیش از قیمت اصلی خرید و فروش کنند. یا (میان) سیاه و سفید فرق کردن (تشخیص دادن) خواندن و توانستن سواد داشتن، سی ثلثین
آن چه برنگ زغال باشد اسود، تیره تاریک، رنگ زغال سواد. توضیح تیره ترین رنگهاست و آن رنگی است خارج از دسته رنگهای اصلی و فرعی. چون این رنگ را به رنگ دیگر اضافه کنند آن را تیره سازد مقابل سفید، کسی که سیاه پوست باشد، حبشی زنگی، اسب سیاه رنگ، خط چهارم از جمله هفت خط جام ارزق، مست طافح سیاه مست، نحس شوم. یا بازار سیاه. بازاری که در آن قیمت اشیا را بیش از قیمت اصلی خرید و فروش کنند. یا (میان) سیاه و سفید فرق کردن (تشخیص دادن) خواندن و توانستن سواد داشتن، سی ثلثین