- غیرت
- حمیت، ناموس پرستی، رشک
غیرت آوردن: حسادت کردن
غیرت بردن: غیرت آوردن، ناموس پرستی کردن
غیرت داشتن: تعصب و حمیت داشتن، حفظ ناموس کردن
معنی غیرت - جستجوی لغت در جدول جو
- غیرت
- حسد، رشک بردن
- غیرت ((غ رَ))
- رشک بردن، حمیت، جرأت، ناموس پرستی، رشک
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
غیرتمند غیور، آنکه به حفظ ناموس و آبرو و شرف خودبکوشد
منسوب به غیرت، ناموس پرست
شگفتی
دش یاد، ناپیدایی، بدگویی
بر یک حال ماندن از تعجب چیزی، نامردی، هیزی
رفتار، طریقه، عادت
خلق و خلق، طریق، روش، مذهب، سنت، هیئت
قورت، عمل فرو بردن مواد غذایی از حلق، آن مقدار مایعات که با یک بار فرو بردن نوشیده شود، جرعه، قلپ مثلاً یک قورت آب خوردم
مقابل حضور، غایب شدن، ناپیدا شدن، پنهان شدن از نظر نهان بودن
در شیعۀ اثناعشری، نهان بودن امام دوازدهم از انظار
بدگویی کردن پشت سر کسی، زشت یاد
غیبت صغرا: در شیعۀ اثناعشری، غیبت امام دوازدهم از چهار سال بعد از تولد یعنی از سال ۲۶۰ (هجری قمری) تا مدت ۶۹ سال (سال ۳۲۹ هجری قمری) که سال فوت چهارمین نایب آن حضرت بوده
غیبت کبرا: در شیعۀ اثناعشری، غیبت امام دوازدهم پس از غیبت صغرا که تا هنگام ظهور ادامه خواهد داشت
غیبت کردن: بدگویی کردن پشت سر کسی، زشت یاد
غیبت گفتن: بدگویی کردن پشت سر کسی، زشت یاد
در شیعۀ اثناعشری، نهان بودن امام دوازدهم از انظار
بدگویی کردن پشت سر کسی، زشت یاد
غیبت صغرا: در شیعۀ اثناعشری، غیبت امام دوازدهم از چهار سال بعد از تولد یعنی از سال ۲۶۰ (هجری قمری) تا مدت ۶۹ سال (سال ۳۲۹ هجری قمری) که سال فوت چهارمین نایب آن حضرت بوده
غیبت کبرا: در شیعۀ اثناعشری، غیبت امام دوازدهم پس از غیبت صغرا که تا هنگام ظهور ادامه خواهد داشت
غیبت کردن: بدگویی کردن پشت سر کسی، زشت یاد
غیبت گفتن: بدگویی کردن پشت سر کسی، زشت یاد
سرگشته شدن، سرگردان شدن، سرگشتگی، سرگردانی، آشفتگی
در تصوف از مراحل سلوک که در آن عارف خود را سرگشته می یابد
در تصوف از مراحل سلوک که در آن عارف خود را سرگشته می یابد
ربودن اموال کسی به آشکار و با توسل به زور، تاراج کردن، چپاول کردن، دزدیدن، آنچه پس از شکست خوردن کسی برجای ماند، غنیمت
اختلاف و مباینت، بودن یکی از دو چیز یا دو امر خلاف دیگری
چپاول، تاراج، چپو کردن، تاخت و تاراج
عیب کسی در قفای او گفتن، بدگوئی در غیاب کسی
ترکی ژوتار غورت هم آوای غرت را که به آرش غلپ است پارسی دانسته اند
کنش ساخته فارسی گویان دو گانگی بینونت دوگانگی تغییر، مقابل هوهویت است و به چند قسم تقسیم می شود که عبارتند از: غیریت در جنس غیریت در نوع غیریت در فصل و غیریت در عرض
اجنبی و بیگانه، شخص دیگر
جز او نرینه، جز آن جز او (مذکر) جز آن 0 یا وغیره 0 وجز او وجز آن
خود آهنی که بهنگام جنگ بر سر گذارند مغفر، نوعی از سلاح غراره
بد گفتن پشت سر کسی، عیب کسی را در غیاب وی گفتن
خود آهنی
نیکی، نیکویی
جز او، جز آن
Bemusement
Absence
недоумение