جدول جو
جدول جو

معنی غورت

غورت
قورت، عمل فرو بردن مواد غذایی از حلق، آن مقدار مایعات که با یک بار فرو بردن نوشیده شود، جرعه، قلپ مثلاً یک قورت آب خوردم
تصویری از غورت
تصویر غورت
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با غورت

غورت

غورت
ترکی ژوتار غورت هم آوای غرت را که به آرش غلپ است پارسی دانسته اند
فرهنگ لغت هوشیار

آورت

آورت
سرخ رگی که در انسان از بطن چپ قلب خارج شود و آن تنه اصلی و عمومی سرخرگهای دیگر بدنست و بدو قسمت سینه یی و شکمی تقسیم گردد و خون روشن (اکسیژن دار) در آن جاریاست بزرگ سرخ رگ بدن ام الشرائین آورت آورطی ارطی. فرهنگستان این کلمه را در برابر انتخاب کرده است
فرهنگ لغت هوشیار

غیرت

غیرت
حمیت، ناموس پرستی، رشک
غِیرَت آوردن: حسادت کردن
غِیرَت بردن: غِیرَت آوردن، ناموس پرستی کردن
غِیرَت داشتن: تعصب و حمیت داشتن، حفظ ناموس کردن
غیرت
فرهنگ فارسی عمید