جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با لیرت

لیرت

لیرت
خود آهنی که بهنگام جنگ بر سر گذارند مغفر، نوعی از سلاح غراره
لیرت
فرهنگ لغت هوشیار

لیرت

لیرت
خود آهنی که به هنگام جنگ بر سر گذارند، مغفر، نوعی از سلاح، عزاره
لیرت
فرهنگ فارسی معین

لیرت

لیرت
کلاه آهنی باشد که در روز جنگ سپاهیان بر سر نهند و آن را ترک و خود خوانند. (جهانگیری). خود آهنی را گویند که در روزهای جنگ بر سر گذارند و به ترکی دولغه گویندش و عربان مغفر خوانند. (برهان). مغفر. خود، در لسان شعرا، به معنی غراره مرقوم است و آن نوعی باشد از سلاح که در روز جنگ پوشند. (جهانگیری). جوشن. و رجوع به لیرد شود
لغت نامه دهخدا

غیرت

غیرت
حمیت، ناموس پرستی، رشک
غِیرَت آوردن: حسادت کردن
غِیرَت بردن: غِیرَت آوردن، ناموس پرستی کردن
غِیرَت داشتن: تعصب و حمیت داشتن، حفظ ناموس کردن
غیرت
فرهنگ فارسی عمید