غایب شدن. (تاج المصادر بیهقی). ناپدیدشدن. (منتهی الارب) (آنندراج). دور شدن و جدا شدن. (اقرب الموارد). ضد حضور. مقابل حضور. - در غیاب کسی، پشت سر او. در قفای او. سپس او. - غیاباً، در غیاب. در قفا. در نهانی. در عدم حضور. در غیبت. ، فروشدن آفتاب. (منتهی الارب) (آنندراج). غروب آفتاب، پوشیده و پنهان ماندن چیزی از کسی. (از اقرب الموارد) ، درآمدن چیزی در چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج). فرورفتن چیزی در چیزی وناپدید شدن آن. (از اقرب الموارد). غیاب. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، مسافرت. سفر کردن. (از اقرب الموارد)
غایب شدن. (تاج المصادر بیهقی). ناپدیدشدن. (منتهی الارب) (آنندراج). دور شدن و جدا شدن. (اقرب الموارد). ضد حضور. مقابل حضور. - در غیاب کسی، پشت سر او. در قفای او. سپس او. - غیاباً، در غیاب. در قفا. در نهانی. در عدم حضور. در غیبت. ، فروشدن آفتاب. (منتهی الارب) (آنندراج). غروب آفتاب، پوشیده و پنهان ماندن چیزی از کسی. (از اقرب الموارد) ، درآمدن چیزی در چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج). فرورفتن چیزی در چیزی وناپدید شدن آن. (از اقرب الموارد). غَیاب. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، مسافرت. سفر کردن. (از اقرب الموارد)
مقابل حضوری، منسوب به غیاب، آنچه در غیاب کسی گویند یا کنند، رجوع به غیاب شود، - حکم غیابی، (اصطلاح حقوق) حکمی است که درباره یکی از اصحاب دعوی که در جلسۀ دادرسی حاضر نشده و لایحه نفرستاده و حضور خود را ساقط نکرده باشد صادر شود، رجوع به حکم شود
مقابل حضوری، منسوب به غیاب، آنچه در غیاب کسی گویند یا کنند، رجوع به غِیاب شود، - حکم غیابی، (اصطلاح حقوق) حکمی است که درباره یکی از اصحاب دعوی که در جلسۀ دادرسی حاضر نشده و لایحه نفرستاده و حضور خود را ساقط نکرده باشد صادر شود، رجوع به حکم شود
تک چاه و تاریکی.این کلمه را در عربی با تاء مربوطه نویسند، ولی در رسم الخط قرآن کریم به تاء کشیده آمده است: و أجمعوا أن یجعلوه فی غیابت الجب (قرآن 15/12) ، و در دل کردند که او را (یوسف را) در کنج چاه کنند. (تفسیر کشف الاسرار ج 5 ص 14). رجوع به غیابه شود
تک چاه و تاریکی.این کلمه را در عربی با تاء مربوطه نویسند، ولی در رسم الخط قرآن کریم به تاء کشیده آمده است: و أجمعوا أن یجعلوه فی غیابت الجب (قرآن 15/12) ، و در دل کردند که او را (یوسف را) در کنج چاه کنند. (تفسیر کشف الاسرار ج 5 ص 14). رجوع به غَیابه شود
در تازی نیامده ونیک در نوبد اندایی منسوب به غیاب آنچه در غیاب کسی گویند یا انجام دهند مقابل حضوری یا حکم غیابی. حکمی است درباره یکی از اصحاب دعوی که در جلسه دادرسی حاضر نشده و لایحه نفرستاده و حضور خود را ساقط نکرده باشد صادر شود
در تازی نیامده ونیک در نوبد اندایی منسوب به غیاب آنچه در غیاب کسی گویند یا انجام دهند مقابل حضوری یا حکم غیابی. حکمی است درباره یکی از اصحاب دعوی که در جلسه دادرسی حاضر نشده و لایحه نفرستاده و حضور خود را ساقط نکرده باشد صادر شود