جدول جو
جدول جو

معنی غک - جستجوی لغت در جدول جو

غک
قد کوتاه، فربه و بد اندام
تصویری از غک
تصویر غک
فرهنگ فارسی عمید
غک
(غَ / غُ)
شخصی را گویند که قد کوتاهی داشته باشد و به این قد و بالا بسیار فربه و بی اندام و مضحک هم باشد. (برهان قاطع). فربه و کوتاه قد و بی اندام. (جهانگیری). کوتاه فربه، و بعضی گفته اند کسی که مهره های پشتش بیرون آمده بواسطۀ آن خم در قامتش به هم رسد. (فرهنگ رشیدی) (آنندراج) (انجمن آرا) :
سیفک چماق دولت و دین کون فراخ غک
منسوخ شوخ شوم گران جان سرسبک.
پوربهای جامی (از رشیدی) (آنندراج) (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
غک
فربه، کوتاه قد کوتاه قد فربه اندام کوتاه چاق
تصویری از غک
تصویر غک
فرهنگ لغت هوشیار
غک
((غَ یا غُ))
کوتاه و چاق
تصویری از غک
تصویر غک
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مغکده
تصویر مغکده
جایگاه مغان، محل اجتماع مغان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شب چراغک
تصویر شب چراغک
کرم شب تاب، حشره ای باریک و زرد رنگ از خانوادۀ سوسک که مادۀ آن از زیر شکم خود نور می تاباند، کاونه، یراعه، چراغک، شب فروز، آتشک، چراغینه، ولدالزّنا، آتشیزه، کمیچه، کرم شب افروز، شب تاب، شب افروز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چغک
تصویر چغک
گنجشک، پرندۀ کوچک خاکی رنگ وحلال گوشت از دستۀ سبکبالان، چکوک، ونج، عصفور، مرکو، بنجشک، چتوک، مرگو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باغک
تصویر باغک
باغ کوچک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زاغک
تصویر زاغک
زاغچه، پرنده ای از خانوادۀ کلاغ با پاها و منقار زرد که کمی از زاغ کوچک تر است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چراغک
تصویر چراغک
چراغ کوچک
کرم شب تاب، حشره ای باریک و زرد رنگ از خانوادۀ سوسک که مادۀ آن از زیر شکم خود نور می تاباند، چراغینه، آتشیزه، شب تاب، کمیچه، کاونه، شب افروز، کرم شب افروز، ولدالزّنا، یراعه، شب فروز، شب چراغک، آتشک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دغدغک
تصویر دغدغک
درختچه ای به بلندی یک متر، دارای برگ های مرکب، گل های زرد رنگ و دانه های قهوه ای رنگ شفاف و روغن دار که برگ هایش مسهل است و گاه مانند برگ سنا به کار می رود، درگنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رجغک
تصویر رجغک
آروغ، باد صدا داری که از راه گلو بیرون آید، باد گلو، روغ، وروغ، رچک، رغ، وارغ، آجل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرغک
تصویر مرغک
مصغر مرغ، مرغ کوچک
در خیاطی تکۀ کوچک سه گوش از پارچه
فرهنگ فارسی عمید
(غَ)
ابوعلی حسین بن عبدالله بن محمد بن مخلد باغکی حافظ نیشابوری. وی از اباسعید اشج سماع دارد. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(غُ کَ / کِ)
جستن گلو را گویند و آن را به عربی فواق خوانند. (برهان قاطع) (آنندراج). هکجه باشد و به تازی فواق گویند. (از جهانگیری). هکهک. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(غَ)
منسوب به باغک از محال نیشابور. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از غکه
تصویر غکه
جستن گلو فواق هکهک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغکده
تصویر مغکده
محل اجتماع مغان: (اندرین مغکده چو ابله و مست پای بازی گرفته یی بر دست) (حدیقه. مد. 362)، آتشکده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زرد مرغک
تصویر زرد مرغک
نوعی آلاله که در قسمت مرتفع نقاط کوهستانی میروید برف ریم
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره سوسنی ها که علفی است و دارای ریشه پیازی شکل میباشد. گلها یش خوشه یی شکلند و در انتهای ساقه قرار دارند و دارای رنگ آبی مایل به بنفش با تلالو قرمز میباشند. در حدود 40 گونه از این گیاه شناخته شده که در اماکن بحر الرومی میرویند و در ایران نیز فراوان اندو کنار نهرها بسیار دیده میشوند. برخی از گونه های این گیاه بعنوان گل زینتی در باغچه ها کشت میشوند. از انساج آن ماده ای بنام موسکارین استخراج میکنند که بمقدار کم برای رفع اختلاج عضلات دستگاه گوارش و رحم بکار میرود بصل المسک بصل الزیز. یا کلاغک خوشه یی گونه ای کلاغک که بنام کراث الکلب نیز نامیده میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طغک
تصویر طغک
نادرست نویسی تخک تلخه زه از گیاهان زیتون تلخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زاغک
تصویر زاغک
زاغ خرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باغک
تصویر باغک
باغ کوچک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رجغک
تصویر رجغک
آروغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زاغکی
تصویر زاغکی
برنگ زاغک سیاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شب چراغک
تصویر شب چراغک
کرم شب تاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چغک
تصویر چغک
گنجشک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چراغک
تصویر چراغک
مصغر چراغ ، کرم شب تاب شبچراغک چراغینه
فرهنگ لغت هوشیار
مرغ کوچک: مرغک خطاف را عنبر بماند در گلو چون بخوردن قصد سوی عنبر شهبا کند. (منوچهری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چراغک
تصویر چراغک
((چِ غَ))
کرم شب تاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چغک
تصویر چغک
((چُ غُ))
چغوک. چغو، گنجشک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رجغک
تصویر رجغک
((رَ غَ))
آروغ، رجک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زاغکی
تصویر زاغکی
((غَ))
به رنگ زاغک، سیاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مغکده
تصویر مغکده
محل اجتماع مغان، آتشکده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غکه
تصویر غکه
((غُ کِ))
سکسکه
فرهنگ فارسی معین