- غَائِر
- عمیق، سیب
معنی غَائِر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عالی، شگفت انگیز، جالب، شکوهمند
رهبر، پیشگام، ستوان
یادآور، به یاد داشته باشید
سرگردان، گمشده
گسترده، گرسنه
شایسته، ناسپاس
نگران، ترسیده، ترسان
سوت زدن، خس خس سینه
ظاهری، آشکار، قابل مشاهده، ظاهر
سرگشته، گمشده، سرگردان
بافته شده
پرسشگر، مایع
راننده تاکسی، راننده، راننده خودرو
ناامید، بیهوده
خیانت شده، خائن، بی وفا، خیانتکارانه، خیانت آمیز
متحیّر، گیج شده، پریشان
خیانت کار، ترک کنید
استبدادی، ناعادلانه
پروازان، پرنده
بازدیدکننده
غایب، هیپرپاراتیروئیدیسم
مست، خردکننده
فروشنده
وزوز، پشتکار
بی روح، بدبخت، غمگین، فقیر
دارنده
آشفته، یک گدا
همه جا حاضر، حاضر
دائن، طلبکار
پایدار، دائمی، بی وقفه، دیکتاتور، همیشگی
دلّال، خوش طعم