کالی و نارسیدگی میوه ها. (ناظم الاطباء). غوره بودن. نارس بودن انگور و خرما. رجوع به غوره شود. - درغورگی مویز شدن، کنایه از نرسیدن به مراد و ضایع شدن. ناامید شدن و از زندگی برخوردار نشدن. (ناظم الاطباء) : آنها که اسیر عقل و تمییز شدند در حسرت هست و نیست ناچیز شدند رو بیخبری ز آب انگور گزین کین باخبران به غوره میمیز شدند. خیام. در جوانی پیر گشتم از جفای روزگار همچو انگوری که اندر غورگی گردد سکج. شهاب الدین. رجوع به ’غورۀ ما مویز شد’ ذیل غوره شود. - در غورگی مویز کردن، پایمال کردن. ویران کردن. محروم ساختن. (از ناظم الاطباء)
کالی و نارسیدگی میوه ها. (ناظم الاطباء). غوره بودن. نارس بودن انگور و خرما. رجوع به غوره شود. - درغورگی مویز شدن، کنایه از نرسیدن به مراد و ضایع شدن. ناامید شدن و از زندگی برخوردار نشدن. (ناظم الاطباء) : آنها که اسیر عقل و تمییز شدند در حسرت هست و نیست ناچیز شدند رو بیخبری ز آب انگور گزین کین باخبران به غوره میمیز شدند. خیام. در جوانی پیر گشتم از جفای روزگار همچو انگوری که اندر غورگی گردد سکج. شهاب الدین. رجوع به ’غورۀ ما مویز شد’ ذیل غوره شود. - در غورگی مویز کردن، پایمال کردن. ویران کردن. محروم ساختن. (از ناظم الاطباء)
احمد بن عبدالصمد غورجی، مکنی به ابوبکر. او از عبدالجبار بن محمد بن احمد جراحی روایت کند، ابوالفتح عبدالملک بن ابی سهل کروخی از وی روایت دارد. وی در ذوالحجۀ سال 481 ه. ق. درگذشت. (از اللباب فی تهذیب الانساب ج 2 ص 182)
احمد بن عبدالصمد غورجی، مکنی به ابوبکر. او از عبدالجبار بن محمد بن احمد جراحی روایت کند، ابوالفتح عبدالملک بن ابی سهل کروخی از وی روایت دارد. وی در ذوالحجۀ سال 481 هَ. ق. درگذشت. (از اللباب فی تهذیب الانساب ج 2 ص 182)
دهی است از دهستان حومه مشکان بخش نی ریز شهرستان فسا که در 48هزارگزی خاوری نی ریز، کنار راه فرعی حسن آباد به چاهک قرار دارد. جلگه و معتدل است. سکنۀ آن 249 تن که فارسی زبانند. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت و قالیبافی است. پاسگاه ژاندارمری و یک دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان حومه مشکان بخش نی ریز شهرستان فسا که در 48هزارگزی خاوری نی ریز، کنار راه فرعی حسن آباد به چاهک قرار دارد. جلگه و معتدل است. سکنۀ آن 249 تن که فارسی زبانند. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت و قالیبافی است. پاسگاه ژاندارمری و یک دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
گستاخی و مغروری و خودبینی و تکبر. (ناظم الاطباء). ترکیبی است از غره و یاء مصدری، و غره خود مصدر است به معنی گول زدن و حریص کردن کسی به باطل. این ترکیب از نوع افزودن یاء مصدری به مصدر عربی است که در زبان فارسی نظایری هم دارد مانند راحتی و خلاصی
گستاخی و مغروری و خودبینی و تکبر. (ناظم الاطباء). ترکیبی است از غره و یاء مصدری، و غره خود مصدر است به معنی گول زدن و حریص کردن کسی به باطل. این ترکیب از نوع افزودن یاء مصدری به مصدر عربی است که در زبان فارسی نظایری هم دارد مانند راحتی و خلاصی
دهی است از دهستان ریز بخش خورموج شهرستان بوشهر، که در102هزارگزی جنوب خاوری خورموج و دامنۀ خاوری کوه بهرامشاه قرار دارد. زمین آن کوهستانی است و هوای آن گرمسیر و مالاریائی می باشد. سکنۀ آن 120 تن است و دارای مذهب تشیعاند و به زبان فارسی سخن می گویند. آب آن از چاه و چشمه تأمین می شود. محصول آنجا غلات، خرماو لبنیات می باشد و شغل اهالی زراعت و گله داری است. و راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
دهی است از دهستان ریز بخش خورموج شهرستان بوشهر، که در102هزارگزی جنوب خاوری خورموج و دامنۀ خاوری کوه بهرامشاه قرار دارد. زمین آن کوهستانی است و هوای آن گرمسیر و مالاریائی می باشد. سکنۀ آن 120 تن است و دارای مذهب تشیعاند و به زبان فارسی سخن می گویند. آب آن از چاه و چشمه تأمین می شود. محصول آنجا غلات، خرماو لبنیات می باشد و شغل اهالی زراعت و گله داری است. و راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
حسین بن خرمین غوری. سلطان و صاحب هرات در حدود قرن هفتم هجری بود. شیخ فخرالدین بن خطیب از شهر بامیان نزد او آمد و مورد اکرام قرار گرفت. رجوع به عیون الانباء ج 2 ص 24 و 29 شود محمد بن سام بن حسین، ملقب به غیاث الدین و مکنی به ابوالفتح، رجوع به غیاث الدین غوری محمد بن سام و تاریخ گزیده چ لندن ص 406، 408، 410، 411 و 825 شود مکنی به ابوجعفر، وی از جانب عمرواللیث به حکومت مرو گماشته شده بود، رجوع به احوال و اشعار رودکی تألیف سعید نفیسی ج 1 ص 396 شود امیر غوری ابن غیاث الدین، او پسر کوچک ملک غیاث الدین پیرعلی بود، رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 صص 433- 434 شود
حسین بن خرمین غوری. سلطان و صاحب هرات در حدود قرن هفتم هجری بود. شیخ فخرالدین بن خطیب از شهر بامیان نزد او آمد و مورد اکرام قرار گرفت. رجوع به عیون الانباء ج 2 ص 24 و 29 شود محمد بن سام بن حسین، ملقب به غیاث الدین و مکنی به ابوالفتح، رجوع به غیاث الدین غوری محمد بن سام و تاریخ گزیده چ لندن ص 406، 408، 410، 411 و 825 شود مکنی به ابوجعفر، وی از جانب عمرواللیث به حکومت مرو گماشته شده بود، رجوع به احوال و اشعار رودکی تألیف سعید نفیسی ج 1 ص 396 شود امیر غوری ابن غیاث الدین، او پسر کوچک ملک غیاث الدین پیرعلی بود، رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 صص 433- 434 شود