- غورگی
- غوره بودن، کال و نارس بودن انگور یا خرما
معنی غورگی - جستجوی لغت در جدول جو
- غورگی
- نارسیدگی میوه کالی. یا در غورگی مویز کردن، پایمال کردن، محروم کردن
- غورگی ((رِ یا رَ))
- نارسیدگی میوه، کالی
از غورگی مویز بودن: کنایه از ناپخته و بی تجربه ادعای استادی و کار آزمودگی کردن
در غورگی مویز کردن: پایمال کردن، محروم کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قوری
املای دیگر واژۀ قوری
از مردم سرزمین غور، تهیه شده در سرزمین غور
از مردم سرزمین غور، تهیه شده در سرزمین غور
فریفتگی، مغروری خودبینی تکبر
درست نویسی قوری آوند ویژه ای که از غور آورند و با آن چای دم کنند ته تک
کنایه از ناپخته و بی تجربه ادعای استادی و کار آزمودگی کردن
پایمال کردن، محروم کردن